پژوهشهای حديثی در بصره تا قرن سوم هجري - صفحه 124

پژوهش هاى حديثى در بصره تا قرن سوم هجرى

مهدى هوشمند

مدرسة الحديث فى البصرة حتى القرن الثالث الهجرى, امين القضاة, بيروت: دار ابن حزم, 1419ق/1998م, 672 ص, اول, وزيرى.
بصره در زبان عربى به سنگ سستى گفته مى شود كه در آن, لكّه هاى سفيد به چشم مى خورد. ۱ گفته شده كه علت نامگذارى بصره به اين اسم, سست بودن اكثر زمين هاى آن جاست. ۲
بعضى نيز مى گويند هنگامى كه مسلمان ها وارد بصره شدند و چشمشان به ريگزارهاى آن افتاد, گفتند: «اين زمين, بصره است», و اين نام بر روى آن شهر باقى ماند. ۳
بصره, نام دو شهر است: يكى در عراق و ديگرى در مغرب, ۴ ولى آنچه مورد نظر است, شهر بصره واقع در 240 كيلومترى جنوب شرقى بغداد است.
  مورخان بر اين نكته, اتفاق نظر دارند كه بصره در سال چهاردهم هجرى پايه گذارى شد و فتح آن به دست عتبة بن غزوان و به دستور عمر بن خطاب صورت گرفت. ۵ گفته شده كه همراه عتبة بن غزوان, دويست و هفتاد نفر از صحابيان و تابعيان, وارد اين شهر شدند كه اين تعداد در زمان اميرمؤمنان(ع) به شش هزار نفر رسيد. ۶
برخى چند نكته را علت ازدياد سريع جمعيت در بصره دانسته اند:
الف. موقعيت تجارى بصره و ارتباط آن با هندوچين;
ب. انجام اصلاحات متعددى كه توسط حاكمان آن(مخصوصاً امويان) صورت گرفت;
ج. ورود غنيمت هاى جنگى و اموالى كه به عنوان جزيه گرفته مى شد و بين سپاه مسلمانان تقسيم مى گرديد;
د. ورود سياحان و جهانگردان غير عرب و رفت و آمد قبيله هاى هم جوار.
مجموع اين عوامل, باعث ترقى و ازدياد جمعيت و پيشرفت اسلام در شهر بصره بود. البته علت هاى ديگرى نيز در اين امر, دخالت داشته اند, امّا علل ياد شده, بيشتر مورد توجه مورخّان بوده است.
كتاب مدرسه الحديث فى البصره, با الهام گرفتن از كتاب هاى سيره و تاريخ, به گوشه اى از تاريخ حديث, حديث پژوهى و مدارس حديثى پرداخته و به نقد و بررسى پايگاه تمدن اسلام و نشر احاديث اسلامى در اين شهر, همت گماشته است, ضمن آن كه موقعيت حديث و حديث پژوهى را در بصره, به تفصيل شرح داده است.
اين كتاب, رساله دكترى دكتر امين القضاة, استاد علوم حديث در دانشگاه اردن است كه رتبه دكترى خود را از دانشگاه اصول دينِ الأزهر اخذ نموده است. او در اين رساله, همّت خود را مصروف شرح و بسط چگونگى سير و تحوّل يكى از شاخه هاى علوم اسلامى, يعنى حديث و حديث پژوهى در قرن سوم هجرى داشته است. محور بحث نويسنده, مدارس حديثى بصره در آن برهه از تاريخ است. او   مطالب كتاب خود را در چهار باب و يك خاتمه ارائه داده, كه هر باب, شامل چند فصل بوده و هر فصل, موضوعى خاص دارد.
باب اوّل به تاريخ حديث در بصره و تحولات علمى ـ مذهبى در اين شهر اختصاص دارد و شامل سه فصل است:
فصل اوّل. تاريخ پيدايش علم در بصره و گرايش مردم به تعليم علوم مختلف و تحول و رشد علم در زمان هاى مختلف;
فصل دوم. طبقه بندى علوم در بصره بر حَسَب اشتياق و استقبال مردم و چگونگى استقبال از هر قسم;
فصل سوم. دلايل گسترش مذاهب فلسفى و اعتقادى در بين مردم بصره و بررسى و نقد افكار و آراى مذهبى آن دوران.
باب دوم كتاب به سه فصل تقسيم شده است:
فصل اول. شرح حال صحابه اى كه در بصره رحل اقامت افكنده اند و احاديثى را از پيامبر نقل كرده اند;
فصل دوم. شرح حال راويان و علماى بصره;
فصل سوم. فهرست بصريان راويان كتب ستّه.
باب سوم كتاب نيز چهار فصل دارد:
فصل اول. روش بصريان در بيان حال راوى و جرح و تعديل, حكم عرضه داشتن حديث بر عالِم, نقل به معنا, برخورد با بدعت گزاران و اخذ حديث از غير راوى;
فصل دوم. تأثيرگذارى مدرسه بصره در تاريخ حديث اسلامى در نتيجه تلاش علماى بصره در سفرهاى پى درپى آنان براى كسب علم حديث;
فصل سوم. سند هاى حديثى در بصره;
فصل چهارم. سير تحول تأليف و تصنيف كتب حديثى و علوم حديث و معرفى معروف ترين مصنَفات و مشهورترين نويسندگان اهل حديث بصره.
از ديدگاه نويسنده, تصنيف هاى بصريان چهار دسته است:
دسته اوّل. مسندها, مثل: مسند أبى داود طيالسى و مسند بزّار;
دسته دوم. كتاب هايى كه در شناسايى صحابه تأليف شده است;
دسته سوم. كتاب هاى طبقات, مانند: الطبقات الكبرى ابن سعد و طبقات ابن خيّاط;   دسته چهارم. كتاب هاى جرح و تعديل, مانند: كتاب العلل.
محور بحث در باب چهارم, معرفى مدرسه بصره است كه ضمن سه فصل به آن پرداخته شده است:
فصل اول. در اين فصل, انتقادهايى نسبت به مدرسه بصره به دليل وضع و جعل حديث در آن شده است.مصنف, علت پيدايش و شيوع وضع حديث و اقسام آن را بيان مى كند و سپس نمونه هايى از آن را در مدرسه حديثى بصره مى نماياند. در پايان فصل, واضعان حديث به دو دسته تقسيم شده اند: عدّه اى كه خود متهم به دروغ و وضع حديث اند, و عدّه اى كه از ديگران احاديث دروغين و ساختگى نقل مى كنند.
فصل دوم. در اين فصل, ابتدا ضمن انتقاد از علماى مدلّس; تدليس و انواع آن تعريف شده و حكم شرعى آن بيان گرديده و در آخر, نيز نام علماى مذمت شده توسط اهل تدليس آمده است.
فصل سوم. انتقاد به نقل احاديث مرسل توسط ناقلان مدرسه بصره موضوع اين فصل است. در اين فصل, نيز ابتدا مرسل و ارسال تعريف شده, سپس مشرب علما در حكم عمل به اين گونه احاديث بيان گرديده و در پايان اسامى كسانى كه ناقل چنين احاديثى هستند آمده است.

1.ر. ك: لسان العرب, ج ۵, ص ۱۳۳.

2.معجم ما استعجم من أسماء البلاد و المواضع, البكرى, ج ۱, ص ۲۵۴.

3.معجم البلدان, ج۱, ص ۴۳۰.

4.همان.

5.تاريخ طبرى, ج ۳, ص ۵۹۰; معجم البلدان, ج ۱, ص ۴۳۰; فتوح البلدان, ص ۴۲۵.

6.الامامة و السياسة, ابن قتيبة, ج ۱, ص ۱۴۷.

صفحه از 133