روشی نو در شناخت راويان حديث(1) - صفحه 82

از پدرش چنين نقل كرد كه پدرش گفت: (پيامبر(ص) در زمان بيمارى ام در مكّه به عيادت من آمد, و او دوست نداشت كه من در سرزمينى بميرم كه از آن هجرت كرده ام. آن حضرت فرمود: «خداوند, ابن عفراء را رحمت كند!» گفتم: «اى رسول خدا! آيا من مى توانم همه ثروتم را ببخشم؟». فرمود: «نه». گفتم: «نصف چگونه است؟». فرمود: «نه». گفتم: «يك سوم؟». فرمود: «يك سوم, و يك سوم, مقدار زيادى است. بهتر است كه براى ورثه خود ثروتى بگذارى تا اين كه آنها را بى چيز رها كنى و آنها از مردم درخواست كنند. براى هر آنچه كه در راه رضاى خدا باشد, ثواب خواهى برد, حتى اگر لقمه نانى باشد كه در دهان همسرت مى گذارى; و شايد خداوند به تو تن درستى بدهد تا اين كه عدّه اى از تو نفع ببرند و عدّه اى از تو ضرر ببينند» و در آن زمان, او (سعد) تنها يك دختر داشت.

در اين روايت, بخش مربوط به موضوع مهاجرت سعد را مى توان مقدمه اى براى ورود به موضع وصيّت دانست. من طرح زير را براى بررسى نقل هاى سعد بن ابراهيم پيشنهاد مى كنم.
موضوع ديدار:

الف) ديدار پيامبر,

ب) وضعيت ديدار: زمان, مكان و موضوع بيمارى,

موضوع مهاجرت:

ج) اين مطلب كه او دوست نداشت در سرزمينى بميرد كه از آن مهاجرت كرده است,
د) جمله اى درباره ابن عفراء,

موضوع وصيّت:

ه) صحبت درباره مقدار وصيّت,

صفحه از 86