رساله نجفيه ملا خليل قزويني - صفحه 159

درخشنده شد و صاحب شعاع شد و از اين تقرير, ظاهر شد كه مُشرق و متلألئ, دو قسم از كواكب است و باقى عالم عِلوى نه مشرق است و نه متلألئ.
«هويتها» عبارت است از كواكب; زيرا كه غير آنها از عالم علوى امتيازى نزد ما ندارد و اشخاص آن در نظر نمى آيد. «مثال», اين جا به معنى فرمان است. عن در «عنها» براى سببيّت است, مثل: «ما فعلته عن أمرى»۱ و مقصودْ اين است كه حركات آنها افعال آنها نيست; بلكه افعال اللّه تعالى است به واسطه, چنانچه گفته: «و سخّر الشمس والقمر» و گفته: «والنجوم مسخّراتُ بأمره»۲ و ربط فقره «و خلق الإنسان» تا آخر به سابق, به اعتبار اين است كه چون فارغ شد از عالم عِلوى, بيان عالم سفلى كرد يا چون نفى نفْس از عالم علوى كرد, اثبات آن براى بعض عالم سفلى كرد.
«أوائل عللها» عبارت است از ملائكه و در اين, اشارت است به اين كه آدمى را دو نوع از اسباب مى باشد: يكى تولّدى و آن پدران و مادران اند و ديگرى تدبيرى و آن ملائكه اند كه فرزند را پيش از تولّد, نر يا ماده, سياه يا سفيد, دراز يا كوتاه و مانند آنها مى كند به امر اللّه تعالى, چنانچه مذكور است در كافى در كتاب «الجنائز» در حديث اول باب «العلة فى غسل الميّت غسل الجنابة».
اعتدال مزاج, عبارت از توسط ميان افراط و تفريط در علم و عمل; زيرا كه منهوم در علم, مذموم است, مانند مقصر در آن. پس صرف عمر در علوم غير محتاج اليها در عمل نبايد كرد و همچنين افراط [و] تفريط در عمل, مذموم است.
«إضداد» به كسر همزه, مصدر باب افعال است به معنى « اتيان به ضد» و به فتح همزه «جمع ضد» نيز مى تواند بود و «مفارقت اضداد» نيز عبارت است از استواى عمل, به اين معنى كه هر روز به عمل ديگر كه ضدّ سابق است, مشغول نشود, هر چند كه هر يك از آن دو ضد از

1.كهف، آيه ۸۲.

2.اعراف، آيه ۵۴.

صفحه از 161