علوم حديث: استاد! در حوزه سامرّا چه كتاب هايى را درس گرفتيد؟
ده ساله بودم كه جامع المقدّمات را خواندم. بعد هم همان كتاب هاى رسمى حوزه عراق را: سيوطى, مختصر, مغنى, حاشيه, مطوّل, شرح جامى, شرح ابن عقيل, قوانين, معالم, شرح لمعه و بعضى كتاب هاى فقهى و اصولى متداول ديگر در اين سطح. البته من غالباً دو سه درس را با هم مى گرفتم و كتاب ها را زود طى مى كردم. بعضى كتاب ها را تماماً نزد استاد نمى خواندم. بخشى را درس مى گرفتم و يك جاهايى را مباحثه و سؤال و رفع اشكال مى كردم. با اين حال, من الآن خيلى از اشعار مطوّل را هنوز از حفظ دارم. در قم, من و هم بحثم مرحوم حاج شيخ مرتضى حائرى, هر كتابى را از دو جايش مباحثه مى كرديم. خلاصه كم تر كتابى را تا آخر نزد استاد خواندم. من و حاج شيخ مرتضى, قبل از نشستن پيش استاد, حتماً آن درس را در همين فيضيه بحث مى كرديم.
علوم حديث: نفرموديد كه چه شد به قم آمديد و چه شد كه برگشتيد…
زندگى من در عراق, از درآمد املاك پدرى مان ـ كه در ساوه داشتيم ـ مى گذشت, نه از سهم امام. وقتى رضاخان اجازه نداد كه اين جور درآمد ها به عراق برسد, در 1350 قمرى [حدود 1310ش] راهى حوزه علميه قم شدم. آن روزها دوره مرجعيت مرحوم آية الله شيخ عبدالكريم حائرى بود. حجره من در فيضيه, در طبقه اوّل, حجره دوم سمت چپ (از در صحن) بود. در قم, دروس سطح عالى را در محضر مرحوم آقاى مرعشى و حاج شيخ محمدحسين شريعتمدار ساوجى ـ كه عموزاده ام بود ـ تلمّذ كردم.