گفتگو با آية الله سيد مرتضي عسكری - صفحه 81

علوم حديث: استاد! غير از فقه و اصول, به درس ديگرى هم مى رفتيد؟

بله. در مباحث اخلاق و تهذيب حاج شيخ مهدى پايينْ شهرى شركت مى كردم. در درس كلام امام خمينى هم حاضر مى شدم. ايشان صبح هاى ماه رمضان, در حجره اول صحن كوچك, دست راست (از راهرو صحن بزرگ), باب حادى عشر را درس مى گفتند. تا قم بودم, اين درس عقايد ايشان را شركت كردم. در تفسير هم از حاج ميرزا خليل كمره اى استفاده بردم.

علوم حديث: از هم بحث هاى خودتان چيزى نفرموديد. شنيده ايم كه با آقا سيدمحمود طالقانى, دوستى داشته ايد…

بله. البته من هم بحثِ آيةاللّه طالقانى نبودم. ايشان به خاطر فعاليت هايى كه داشت, در درس هاى رسمى حوزه كمى عقب تر از ما بود; امّا من و ايشان, دوست و هم مرام و هم رأى بوديم. حجره ايشان, طبقه بالاى فيضيّه بود. ايشان دوست نزديك من بود و من هم به ايشان علاقه خاصّى داشتم و در قضيّه طرحى كه دو نفرى ريختيم براى تحصيل و تعليم «تفسير و علوم قرآن» و «احاديث غير فقهى» و «بحث هاى عقايد» در حوزه و رفتن به سمت شيوه هاى درست «تبليغ دين», خيلى صميمى تر شديم. چند نفر ديگر را هم همراه خودمان كرديم و نُه نفر شديم و اين حرف ها را در حوزه آن وقت قم مطرح كرديم و البته تازگى   داشت و حوزه, تحمّل اين حرف ها و اين فعّاليت ها را نداشت و كار ما با مخالفت آقاى حاج ميرزا مهدى (پدر زن آيةاللّه گلپايگانى) كه مدير حوزه قم بود و انصافاً مدير خوبى هم بود, مواجه شد و بر سر همين قضيّه بود كه من احساس شكست كردم و از حوزه قم قهر كردم و در سال 1353 قمرى برگشتم سامرّا و كفايه را آن جا پيش حاج شيخ حبيب اللّه اشتهاردى, معروف به مدّرس عسكرى, كه از شاگردان حاج شيخ هادى تهرانى بود (و اينها مكتب خاصّى در علم اصول داشتند), تمام كردم و دروس خارج را ديگر در عراق بودم.

صفحه از 108