گفتگو با آية الله سيد مرتضي عسكری - صفحه 82

علوم حديث: از طرحى كه داشتيد, بيشتر بفرماييد… و انگيزه تان.

گفتم كه مطالعات من در حوزه, محدود به فقه و اصول نبود. من پر مطالعه بودم و مى ديدم كه پَهلوى, سعى دارد فرهنگ غرب را در ايران, ترجمه بكند. در عراق هم غربزدگى به صورت جدّى شروع شده بود. هر كس آن روز اهل مطالعه بود, مى فهميد كه وضع مسلمانان در دنيا بسيار رقّت بار است. در چنين شرايطى, حوزه هاى علميه شيعه به تعبير امروز من: «تك بُعدى» يا «تك علمى» شده بودند. وقتى حوزه را با حوزه هاى عصر صدوق و مفيد و طوسى و علامه حلّى مقايسه مى كردم, به خاطر آن همه غفلتى كه از اوضاع علمى و اجتماعى روزگارمان داشتيم, احساس وظيفه مى كردم كه يك كارى و يك حركتى بكنم. تصوّرم اين بود كه اگر علماى گذشته شيعه ـ كه نام بردم ـ بودند, تفسير و عقايد و تاريخ و حديث غير فقهى و علوم عقلى و استدلالى و زبان خارجى و اين طور چيزها را قطعاً درس مى گفتند. شيخ صدوق, قريب دويست تأليف در علوم مختلف اسلامى دارد. علامه حلّى 21 كتاب در امامت دارد. كتاب هاى أمالى را نگاه كنيد كه چه قدر احاديثشان متنوّع و متناسب با آن عصرهاست. خوب, اين بزرگواران, فقه هم تدريس مى كرده اند. تا عصر مجلسى, علماى شيعه اين طور بوده اند. نمونه هايى از اين بررسى تاريخى را در آخر جلد سوم معالم المدرستين   آورده ام كه مثلاً چگونه اصول كافى را درس مى گفته اند و به شاگردها اجازه روايت و تدريس مى داده اند.
من مى ديدم كه در حوزه آن روز قم, تفسير خواندن, اصلاً تكليف درسى نبود و يك كار ذوقى محسوب مى شد. اين بود كه با يكى دو نفر همفكر, جمعى نُه نفره درست كرديم و تصميم گرفتيم در حوزه قم و در معرض ديد طلبه ها, درس تفسير بگذاريم و تفسير بخوانيم. آن روزها حوزه اصلاً تنوّع درسى امروز را نداشت. طلبه ها درس تفسيرى را كه براى حاج ميرزا خليل كمره اى در مسجد نو (پشت شيخان) گذاشته بوديم يا مباحثه تفسيرى را كه در ايوان مسجد امام حسن عسكرى(ع) داشتيم, مى ديدند و مى خنديدند و رد مى شدند و مى گفتند: اينها در شب هاى درس و تحصيل, تفسير مى خوانند! خوب, ما مى خواستيم درس تفسير و درس عقايد و درس حديث, در حوزه رواج پيدا كند و خودمان هشت نُه نفرى, همين درس ها را در جنب درس هاى فقه و اصولمان مى خوانديم و در مورد وضعيت مسلمان هاى دنيا هم مطالعه و گفتگو مى كرديم و من خودم هر نوبت كه براى سرزدن به اقوامم به تهران مى رفتم, كتاب هاى تازه اى مى خريدم كه ببينم در دنيا و جهان اسلام و در ايران و در قشر روشن فكر ما چه مى گذرد.

صفحه از 108