تكمله اي بر مقاله پرسشهايي درباره چند حديث - صفحه 170

روايت چهارم

1. احمد بن زياد همدانى از مشايخ صدوق است كه وى در إكمال الدين, به صراحت, او را توثيق نموده و ساير مشايخ و رجال شناسان از او تبعيّت كرده اند.
2. معاوية بن هشام قصّار كوفى (م 204 يا 205ق) از راويان اهل سنّت است و ابن سعد در الطبقات الكبرى (ج 6, ص 403) و عجلى در كتاب الثقات (ص 433, ش 1598) و ابن ابى حاتم در الجرح و التعديل(ج 8, ص 385, ش 1759) و ابن شاهين در تاريخ أسماء الثقات(ج 7, ص 163, ش 6660) و نيز سدوسى و ساجى و ابو داوود و ابن حجر, همگى او را ثقه و صدوق معرّفى كرده اند و در عين حال, ابن حبّان در كتاب الثقات (ج9, ص 166) و ابن شاهين و احمد بن حنبل, و ابن عَدى در الكامل(ج 8, ش 150) 1890 روايت از روايات او را به سبب خطا و اشتباهات محرز, مردود و غير قابل اعتماد دانسته اند. همين طور ابن شاهين درباره او گفته است: «رجل صدق, و ليس بحجّة» و ابن حجر در تقريب التهذيب(ج 2, ص 261) درباره او گفته است: «صدوق, له أوهام» و ابن حبّان درباره اش گفته: «ربّما أخطأ» و ابن معين گفته: «صالح و ليس بذاك». ابن جوزى نيز او را ضعيف شمرده و گفته است: «روى ما ليس من سماعه». ۱
به هر حال به نظر مى رسد كه راوى مورد نظر, ثقه و راستگو, ولى گرفتار خطا و اوهام باشد و لذا نتوان به روايت او اعتماد و استناد نمود.
3. سفيان ثورى (م161ق) از ديگر راويان اين حديث است. او از مشايخ بزرگ حديث در زمان خود بوده كه از صدها راوى روايت كرده و صدها راوى و بسيارى از مشايخ شيعه, از او روايت كرده اند.
اين كه نويسنده مقاله گفته است وى در رجال شيعه, مورد توثيق قرار نگرفته, سخنى صحيح است; زيرا راوى از راويان غير شيعه است و رجال شناسان شيعه, وظيفه خود نمى دانسته اند كه

1.المغنى, ج۲, ص ۶۶۷ (ش ۶۳۲۴).

صفحه از 174