تكمله اي بر مقاله پرسشهايي درباره چند حديث - صفحه 171

درباره مشايخ اهل سنّت, اظهار نظر رجالى كنند. البته بعضى از رجاليان متأخّر, مانند مامقانى و محقّق شوشترى, او را به شدّت تضعيف كرده اند. ۱
4. عبدالملك بن عمير(م 136ق), راوى ديگر اين روايت است كه نويسنده مقاله, او را از راويان مجهول تلقّى كرده و آورده كه از رجاليان شيعه, كسى وى را توثيق نكرده است.
عبدالملك بن عمير, از مشايخ شناخته شده سفيان ثورى است كه امام على بن ابى طالب(ع) را ملاقات كرده است.
احمد بن حنبل در كتاب علل الرجال(ج1, ص 27, ش 131) درباره وى گفته است: «فى حديثه اضطراب» و در جاى ديگر(ص 32, ش 197) درباره او گفته: «مضطرب الحديث; قلّ من روى عنه إلاّ اختُلف عليه».
يحيى بن معين, او را گرفتار تخليط معرّفى كرده است. ۲ و ابو حاتم درباره او گفته كه حافظه خوبى نداشته و مدّتى قبل از مرگ, گرفتار سوء حافظه شده است. ۳
ابن حبّان نيز در الثقات(ج 5, ص 117) او را مُدَلّس معرفى كرده است و ابن حجر, بين همه اقوال درباره او جمع كرده و گفته است كه گرچه راستگو بوده, ولى دچار سوء حافظه شده, و گاهى گرفتار تدليس مى شده است. ۴
5. از مجموعه گفته هاى نويسنده مقاله واين جانب, مى توان نتيجه گرفت: از بين راويان خبر, عمر بن سهل دينورى, زيد صائغ و خالد بن ربعى ناشناخته و مجهول هستند و معاوية بن هشام, گرفتار خطا و اوهام است و عبدالملك بن عمير, مضطرب الحديث و گرفتار سوء حافظه و تدليس است.
از مجموعه اينها معلوم مى شود كه روايت, فاقد اعتبار بوده و ضعيف است.

روايت پنجم

1. پژوهشگر محترم, اين روايت را از

1.تنقيح المقال, ج۲, ص ۳۸; قاموس الرجال, ج ۵, ص ۱۴۳.

2.تهذيب الكمال, ج۴, ص ۵۶۷.

3.همان جا.

4.التقريب, ج ۱, ص ۵۲۱ (ش ۱۳۳۱).

صفحه از 174