تكمله اي بر مقاله پرسشهايي درباره چند حديث - صفحه 174

مرتبه از عدم اعتبار, بحث هاى كلامى و غير كلامى درباره محتواى روايت, ضرورتى نداشته و بيهوده است.

روايت هفتم

1. علامه مجلسى اين خبر را از شرح نهج البلاغه, نوشته ابن ابى الحديد (م655ق) اخذ نموده و ابن ابى الحديد, آن را از مدائنى (م 225ق) روايت كرده است. بين ابن ابى الحديد و مدائنى بيش از چهارصد سال, و بين مدائنى تا راوى اوليّه خبر در دهه چهارم سده اوّل هجرى, بيش از يكصد و پنجاه سال فاصله انفصال سند وجود دارد و اين امكان وجود دارد كه بگوييم كتاب هاى مدائنى در نزد ابن ابى الحديد موجود بوده و او از كتاب هاى مدائنى نقل كرده, كه در اين صورت, انفصال سند بين او و مدائنى مرتفع مى شود; ولى انفصال سند در روايت مدائنى به حال خود باقى مى مانَد و چون راهى براى رفع انفصال وجود ندارد, بنابراين, روايت از درجه اعتبارْ ساقط مى شود.

روايت هشتم

نويسنده مقاله در اين قسمت از نوشته خود, سه روايت قريب المعنى ذكر كرده و بلافاصله به بررسى محتواى آنها پرداخته و مدّعى جعلى بودن روايات شده است.
1. درباره روايت اوّل كه از كشف الغمة ى محقق اِربِلى (م 694ق) نقل شده است, بايد توضيح مى داد كه وضعيت اين روايت در كشف الغمة چگونه است. آيا محقّق اربلى آن را از مأخذ ديگرى گرفته؟ سند دارد يا نه؟ و… هنگامى كه حديث پژوهى قصد دارد درباره روايتى بررسى كند, ابتدا بايد اطّلاعات كافى از خصوصيات و موقعيت روايت در مآخذ مختلف را ارائه دهد و آن گاه كه مخاطب را كاملاً در جريان وضعيت روايت قرار داد, به بررسى درباره آن بپردازد; زيرا بسيارى از چيزهايى را كه محقّق مى داند, خوانندگان نوشته هايش نمى دانند و بسيارى از منابعى كه او از آنها استفاده كرده, در دسترس همگان نيست و از سوى ديگر, اين توضيحات, مقدمه

صفحه از 174