توحيد پلاستيكي - صفحه 180

مقدمه

وهّابيان ـ كه خود را اهل حديث و سَلَفى مى نامند ـ, از به كار بردن الفاظ «تشبيه» و «تجسيم» در اعتقادات خود, پرهيز مى كنند; اما آن را در قالب «توحيد اسما و صفات» معرّفى مى كنند و مقصودشان از اثبات اسما و صفات براى خداوند, اثبات صفات اجسام و صفات مادّى   براى اوست. گويا به نظر آنان, صفت, منحصر است به صفات مادّى.
اعتقاد به تشبيه, چيزى است كه در اسلام وجود نداشته; بلكه از اعتقادات عرب جاهلى است و گويا آنان نيز از يهود اين عقيده را گرفته باشند. روشن است كه شرك و بت پرستى كه در زمان جاهليتْ رواج داشته, همان عقيده به تجسيم و تشبيه است. يهوديانى كه مى گفتند:
اجعل لنا إلهاً كما لهم آلهة!
آن گونه كه آنان خدايان متعدد دارند, بر ما نيز خدايى قرار ده!۱
به روشنى اعتقاد به تجسيم خداوند را بيان مى كنند.
شهرستانى مى گويد:
عقيده به تشبيه, در طبيعت يهود وجود دارد, به طورى كه مى گويند روزى خداوند, چشمانش درد گرفت و ملائكه به عيادت او رفتند! ۲
و نيز آورده است:
اعتقاد به تشبيه, منحصراً در يهود بود, ولى نه در همه آنان; بلكه در بخشى از آنان; زيرا الفاظ فراوانى را در تورات يافتند كه دلالت بر تشبيه مى نمود. ۳
بنابراين, ريشه اين اعتقاد به يهود و عرب جاهلى كه متأثر از يهود بود, برمى گردد و اين انديشه, انديشه اى وارداتى به جهان اسلام است و روح دين اسلام از آن بيزار است و بعيد نيست آن را كعب الأحبار يهودى زاده, در روايات اسلامى جعل كرده باشد.

1.اعراف, آيه ۱۳۸.

2.الملل و النحل, الشهرستانى, ج۱, ص ۹۷ (طبع منشورات الرضى).

3.همان, ص ۸۴.

صفحه از 184