توحيد پلاستيكي - صفحه 181

آياتى كه مستمسّك قائلان به تشبيه قرار گرفته اند

آيات قرآن كريم به «محكم» و «متشابه» تقسيم مى شوند. متشابهات قرآن كريم, غالباً در موضوعات اعتقادى است. به همين جهت, ابن شهر آشوب در رساله «محكم و متشابه» خود, بيشتر به آيات اعتقادى پرداخته است و چون محكم و متشابه, امرى است نسبى, بسيارى از   آياتى كه براى افراد مبتدى جزو متشابهات اند, براى راسخان در علم, از محكمات به شمار مى آيند. اعتقادات بايد با برهان عقلى و استدلال هاى محكم فلسفى و كلامى روشن گردند و هر كس در آن دو دانشْ متبحّر باشد, بسيارى از آيات را جزو محكمات مى داند, نه متشابهات.
به هر حال, آياتى كه وهّابيان براى اثبات عقيده خود به تجسيم خداوند و تشبيه نمودن او به بندگان به آنها تمسّك جُسته اند, عبارت اند از:
الف. … يا إبليس! ما منعك أن تسجد لما خلقت بيديَّ؟۱
اى ابليس! چه چيز تو را از سجده كردن بر آنچه من با دو دست خود آفريدم, باز داشت؟
ب. وكلّم اللّه موسى تكليما;۲
خداوند با موسى سخن گفت.
ج. وكتبنا له فى الألواح من كلّ شىء موعظة;۳
در آن الواح, بر او از هر چيزى موعظه اى نوشتيم.
د.آيات شريفى كه دلالت بر «استواء», «وجه», «قدم», «آمدن»و…درباره خداوند مى نمايند.
شهرستانى گويد:
احمد بن حنبل گويد: ما به تمام آنچه در قرآن و سنّت آمده است, ايمان داريم و مى دانيم خداوند, شبيه مخلوقات نيست. با اين حال, اين آيات و روايات را نيز تأويل و توجيه نمى كنيم. ۴
در واقع, اينان بايد يكى از دو محذور را بپذيرند: يا عقل خود را تعطيل كنند و بگويند ما از اين آيات شريف, چيزى نمى فهميم و يا به اجتماع نقيضين پناه آورده, آن را بپذيرند و بگويند كه اين آيات را تأويل نكرده, به ظاهر خود باقى مى گذاريم و نيز جسم بودن خدا را نمى پذيريم. حنبليان از طرفى به آيه شريف «ليس كمثله شىء» ۵ تمسّك كرده, خدا را شبيه مخلوقات نمى دانند,   و از طرفى فرزند احمد بن حنبل, عبدالله, در كتاب السنة و نيز ابن خزيمه در كتاب التوحيد, رواياتى را نقل كرده اند كه هزاران مثل و شبيه و نظير بر خداوند اثبات نموده اند. ۶
ولى شيعه با راهنمايى اهل بيت(ع) معتقد است كه آيات متشابه را بايد به محكمات ارجاع داده, همه آنها را با يكديگر معنا كرد. از جسم داشتن خداى متعال از امام رضا (ع) سؤال شد, آن حضرت در جواب فرمود:

1.ص, آيه ۷۵.

2.نساء, آيه ۱۶۴.

3.اعراف, آيه ۱۴۵.

4.الملل و النحل, ج۱, ص ۱۰۳.

5.شورا, آيه ۱۱.

6.بحوث فى الملل و النحل, جعفر السبحانى, ج ۱, ص ۱۰۳.

صفحه از 184