زندگي نامه حاج سيد مهدي روحاني (ره) - صفحه 137

زندگى نامه آية الله حاج سيدمهدى روحانى(ره) ۱

حضرات آية الله حاج سيد مهدى روحانى در 23 ذى حجّه 1343 قمرى(1303 ش), در بيت علم و فضيلت و فقاهت, در شهر مقدس قم, زاده شد.
والد بزرگوارش, مرحوم آية الله حاج سيد ابوالفضل روحانى, يكى از علماى محترم قم بود و والده ماجدش, صبيه مرحوم آية الله حاج سيد فخرالدين حسينى سيّدى قمى بود. فقيد سعيد, پس از دوران كودكى و نوجوانى, در اوجِ استبداد رضاخانى ـ كه كيانِ حوزه هاى علميه در خطر بود و كمتر كسى به تحصيل علوم دينى رغبت مى كرد ـ , به فراگيرى دانش دينى روى آورد و عمده ادبيات و سطوح را نزد حضرت آقايان: حاج سيد مرتضى علوى فريدنى (حاشيه و شرح شمسيه), ميرزا محمدعلى اديب تهرانى(مطوّل), حاج شيخ جعفر صبورى قمى و بيشتر حاج شيخ عبدالرزاق قاينى (از سيوطى تا شرح لمعه) آموخت و اين درس ها را با مرحوم آية الله حاج شيخ محمدحسين قاينى مباحثه مى كرد.
در نوزده سالگى (1362 ق) به نجف اشرف مهاجرت كرد و بخش اعظمِ سطوح عالى را از   حضرات آيات: ميرزا حسن يزدى(رسائل), سيد يحيى مدرسى يزدى(مكاسب) و ميرزا باقر زنجانى (كفايه), فرا گرفت و در بازگشت به قم (1370ق), قسمت هاى برجاى مانده رسائل (برائت و اشتغال) را از حضرت امام خمينى و مكاسب را از آية الله قاينى و بخشى از جلد اول كفايه را از آية الله حاج شيخ محمد على حايرى كرمانى, آموخت.
ايشان, سپس در محضر آيات عظام: آية الله حاج سيد محمد حجّت كوه كمرى (م 1372 ق), آية الله العظمى حاج آقا حسين بروجردى (م 1380 ق), آية الله حاج سيد محمد محقق داماد(م1388ق) و آية الله حاج سيد احمد خوانسارى (م 1405ق), آية الله علامه سيد محمدحسين طباطبايى (م 1402 ق) حاضر شد و در فقه و اصول و فلسفه و كلام و تفسير, بهره هاى فراوان برد و مبانى علمى اش را استوار ساخت. معظم له, هم زمان به تدريس سطوح عالى پرداخت و شاگردان فراوان پرورش داد(كه از جمله ايشان, مرحوم استاد حاج شيخ على صفايى حايرى بود) و بيش از پنجاه سال به مباحثه فقه و تفسير با حضرات آيات: سيد موسى شبيرى زنجانى, سيد ابوالفضل ميرمحمدى, ميرزا على احمدى ميانجى, احمد آذرى قمى و گاه: شهيد بهشتى, سيدموسى صدر و سيد عبدالكريم موسوى اردبيلى نيز پرداخت.
ايشان, در كنارِ مطالعاتِ رايج حوزه هاى علميه (فقه و اصول), به تحقيق در علوم: تفسير, حديث, تاريخ, كلام و مذاهب اسلامى پرداخت و يكى از صاحب نظران برجسته علوم اسلامى در حوزه علميه قم به شمار مى رفت. وى با مقارنه و تطبيق كتاب هاى آسمانى (تورات و انجيل) با قرآن مجيد, نقاط افتراق و اشتراك آنها را با قرآن, روشن ساخت و ياد داشت هاى بسيار در شناخت فرقه هاى گوناگونِ اسلامى فراهم آورد و از اين رو ـ به دليل آگاهى گسترده اى كه از تاريخ و فقه و اعتقادات آنان داشت ـ , چند بار به نمايندگى از سوى جمهورى اسلامى و حوزه علميه قم در مجامع علميِ: تركيه, عربستان, ژاپن و …حضور يافت و از اعتقادات شيعه به خوبى دفاع كرد.
  وى و گروهى از دوستانش, نخستين كسانى بودند كه در حوزه علميه قم, كارِ گروهى را بنياد نهادند و در گرماگرمِ هجوم فلسفه مادّى(در سال هاى پس از 1325) جلسات نقد و بررسى اصول ماركسيسم و فلسفه ديالكتيك را تشكيل دادند و بازده انديشه ها و بحث هاى خويش را در اختيار مؤلفان و نويسندگان قرار دادند كه كتاب فيلسوف نماها (نوشته آيةالله مكارم شيرازى), ثمره و نمونه روشنى از آن جلسات است.
آنان همچنين با يارى و همكارى يكديگر, براى اصلاح و بهتر شدن نظام آموزشى حوزه علميه قم, طرحى را تدوين و به مراجع تقليد و بويژه آيةالله العظمى بروجردى ارائه نمودند كه همان, بنياد «جامعه مدرّسين حوزه علميه قم» در سال 1340 شد, كه در جريان انجمن هاى ايالتى و ولايتى و پس از آن, و در طول تاريخ مبارزاتِ مردم مسلمان ايران به رهبرى امام خمينى نقش حسّاس و بنيادين خود را ايفا كرد و در گسترش پيام مرجعيت و روحانيت در گوشه و كنار كشور, تأثير مستقيم داشت. گفتنى است نامِ آية الله سيدمهدى روحانى در بسيارى از اعلاميه هاى ضدّ رژيم سلطنت (و از جمله اعلاميه تاريخى خلع شاه از سلطنت) , ديده مى شود.
ايشان, پس از پيروزى انقلاب اسلامى, در جهت تقويت و حمايت از نظام اسلامى از هيچ كوششى فروگذار نكرد و در سال هاى دفاع مقدّس نيز با حضور در جمع رزمندگان, گرمى بخش جبهه ها بود و فرزند برومندش (شهيد حجةالاسلام سيدعلى روحانى) را نيز در اين راه, تقديم كرد.
او, فقيهى دلسوز به حال جامعه و عالِمى عامل به دستورهاى دينى بود. از بام تا شام درِ خانه اش ـ كه يادگار بيت يكصد ساله فقاهت و رياست عامه قم بود ـ به روى همگان باز بود و با صبر و حوصله تمام, به مشكلات مردم ْرسيدگى مى كرد و بسيارى از خانواده هاى نيازمند را تحت سرپرستى و عنايت خود داشت. ايشان با اخلاق خوش و زبانِ ملايمش مرهمى بود بر زخمِ دل هاى رنج ديده. او به دليل سابقه خانوادگى و زهد و تقوا و ويژگى هاى ممتاز فردى اش, در ميان مردم قم, جايگاهى والا داشت و مسجدش ـ كه هر سه وعده, در آن   اقامه جماعت مى كرد ـ , محل اجتماع مردم متديّن بود. زندگى اش بسيار ساده و نشانه هاى بى اعتنايى به زخارف دنيوى از آن نمايان بود, تا آن جا كه به حق مى توان گفت: رفتار و كردار و زندگى اش, يادآورِ زندگى پيشوايان دين و ائمه طاهرين(ع) بود.
وى سه بار به نمايندگى مردم استان هاى مركزى و قم در مجلس خبرگان رهبرى برگزيده شد و همچنين عضو هيئت علمى «مجمع فقه» و عضو هيئت مؤسس «جامعه اسلامى ناصحين» و عضو هيئت امناى «مؤسسه خيريه الزهراء(ع)» بود, كه در پيشبرد اهداف مقدّس و نيّت خير اين نهادها (به همراه دوست ديرينش مرحوم آية الله احمدى ميانجى), سعى و كوشش فراوان مى نمود.

1.اين نوشتار, بخشى از مقاله آقاى ناصرالدين انصارى در كتاب عالم ربانى است كه توسط انجمن آثار و مفاخر فرهنگى اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامى استان قم منتشر گرديده است.

صفحه از 141