نقدي بر «از نقد سند تا نقد متن»(2) - صفحه 15

اگرچه به طور غيرمستقيم، به پيامبر است، و اگر لازمه اين احاديث چنين است، بايد در صحت آنها ترديد نمود.
متون حديثى را، به معناى عامّ، مى توان متون ادبى به شمار آورد؛ زيرا به هر تقدير، هر متنى، چه مكتوب و چه ملفوظ، هرگاه به بيان و بنان درآيد، قواعد عام ادبيات و حتى قواعد خاص بر آن تحميل خواهد شد. ۱ با اين وجود، يك متن مى تواند ساختار خاص خود را داشته باشد و پاره اى از قواعد متون ديگر در مورد آن صادق نباشد. اين امر، به ويژه در مورد متون دينى و مقدس، شايسته توجّه بيشترى است. مى توان گفت كه بر حديث، به مثابه متنى دينى، پاره اى از قواعد ادبى عام و خاص حاكم است و در همان حال، نيز مى توان گفت كه بر حديث به عنوان متنى كه از پيامبر صادر شده اصولى خاص حاكم است. براى مثال، اصل قرآنى «و ما ينطق عن الهوى إن هو إلاّ وحى يوحى»، در مورد پيامبر، اصلى است كه بر سخنان پيامبر و در نتيجه، بر همه قواعد يا انواع ادبى متعارض با اين اصل، حاكم است. حديث، هنگامى كه از طريق نقد سند، به صحتش اطمينان حاصل شود، نبايد بى توجه به اصل مذكور، موردنقد و تحليل قرار گيرد. پيامبر به اقتضاى مقام نبوّتش، در مقام اخبار از واقع است و هرگز نسبتى غير واقعى به جبرييل يا به هر كس ديگر نمى دهد. در واقع، اصل عصمت پيامبر نيز بر سخنان او حاكم است. اين گونه اصول، متن حديثى را از متون ديگر و هر نوع متن نقلى كه از حيثيت نقل با حديث، شباهت خانوادگى دارد ممتاز مى نمايد.

1.مراد از قواعد عام، قواعدى است كه در همه زبان هاى مهم دنيا وجود دارد و جزو ماهيت زبان است. هر زبان، داراى قالبى براى اشاره به زمان است و به نحوى از فعل و فاعل و مفعول استفاده مى كند و از انشا و اخبار به شيوه خاصى بهره مى گيرد و پرسش، تعجب، تهديد و... را به نوعى نشان مى دهد. مقصود از قواعد خاص نيز نحوه به كارگيرى اين چارچوب هاى عام است كه در هر زبان به نحو خاص آن زبان است.

صفحه از 7