بدين ترتيب، طبقه بندى كردن احاديث در انواع ادبى، نظير گفت و گو، پرسش و پاسخ، نقل مستقيم و... و سپس سرايت دادن پاره اى نتايج به اين احاديث از اين حيث كه تحت اين انواع قرار گرفته اند، جاى درنگ و ترديد است. اين امر، بويژه در خور بحث و بررسى بيشترى است كه حتى در آثار ادبى محض نيز اين پرسش ها مطرح است:
آيا مى توان همه آثار ادبى را به سهولت، تحت نام انواع مشخصى طبقه بندى كرد؟ گفته اند كه هرگز نمى توان در آثار ادبى برجسته، يكى از گونه ها يا انواع بيان ادبى را شكل يكتاى بيان دانست. نيز، ضرورتى وجود ندارد كه اثرى ادبى، وفادارانه در گستره يك نوع ادبى خاص باقى بماند.
همان طور كه پيش تر گفتيم، پاره اى از آثار مهم، مثل متون تاريخى، متن دينى و... به لحاظ مادّه، كاملاً جزو ادبيات به شمار نمى آيند؛ درحالى كه كار انواع ادبى، طبقه بندى آثار صرفاً ادبى است.
برخى بر آن اند كه ميان آثار ادبى اى كه تحت يك نوع قرار مى گيرند، واقعاً وجوه مشترك وجود ندارد. ۱
البته، حنفى در غالب موارد، صرفاً به توصيف پرداخته است و نيز، به تصريح، واقعيت وحى و وحى واقعيت را مورد توجه قرار داده است. ۲ با اين وصف، بارها سخن از آفرينش خيالى، تصويرگرى هنرى و... به ميان آمده است. «همين طور، احاديثى كه در آنها اندازه فراوانى از آفرينش خيالى هست، مانند اين كه پيامبر، آواز دو مرد را شنيد كه در قبر، عذاب شدند». ۳
در اين جا بايد از حنفى پرسيد كه مراد از «آفرينش خيالى» چيست؟ آيا پيامبر در اين مورد از نوعى تخيّل سود جسته است؛ بى آن كه مرد در اثر عذاب در قبر ناله و فريادى
1.همان، ص ۱۰۲.
2.ر.ك: انواع ادبى، ص ۱۹ ۲۴. در اين كتاب، پرسش هاى ديگرى نيز طرح شده است.
3.علوم حديث، ش ۱۶، ص ۸۹.