نقدي بر «از نقد سند تا نقد متن»(2) - صفحه 17

داشته باشد؟ يا آن كه، مردْ دچار عذاب الهى بوده و پيامبر با چشم باطن آن را درك كرده است، اما براى توصيف آن وضع و حال از زبان عادى، بهره برده است؟
اگر راه حلّ نخست را به دليل تالى فاسد كلامى نپذيريم و به راه حل دوم رأى دهيم كه خود نوعى تأويل و تفسير سخن پيامبر است و نيازمند مبانى اثبات شده ويژه خود ، تخيّل يا آفرينش خيالى نخواهد بود، بلكه نوعى تنزّل در بيان حقيقت است، كه به دليل محدوديت در بيان و زبان، لاجرم اين گونه بيان شده است. اين، همان مطلبى است كه در مورد نزول قرآن گفته مى شود: قرآن، در مقام بيان ناب ترين حقيقت ها الهى و فراتر از مادّه، از آن ساحت برين به زير آمد و نازل شد؛ زيرا امكانات و ابزار زبان به دليل صبغه مادّى اش محدود بود و انعكاس آن حقايق را برنمى تابيد. به نظر مى رسد، اين امر با آفرينش خيالى تفاوت ماهوى دارد. بنابراين، راه حل اين مشكل را از مؤلّف محترم مى طلبيم. شايد سخن او معناى ديگر يا راه حلّ ديگرى دارد.
به هر تقدير، پيامبر(ص)، نبى است و خبر مى دهد. خبر دادن او نيز ناظر به واقع است و در اين مقام، جايى براى آفرينش خيالى و تصويرگرى هنرى وجود ندارد. مقام نبى، مقام شاعرى نيست كه معشوقه خود را در وادى تخيل، سيمين بدن، ماه روى و پرى وش مى بيند. براى نمونه، شاهنامه فردوسى، كه داراى نوع ادبى حماسه بوده، و از شاه كارهاى ادبى جهان به شمار مى آيد، و اگر نازكْ خيالى هاى فردوسى در آن متجلّى نشده بود، چنين اثر جاودانه اى، خلق نمى شد. اصولاً، ابداع، تصويرگرى هنرى و آفرينش هاى خيالى، ماهيت آن را شكل مى دهند. شيران شرزه، يلان صف شكن، رزم آوران تهمتن و نبردهاى سهمگين شاهنامه در جهانى ديگر رخ مى دهند، جهانى خيالى كه خداى خالق آن، فردوسى پاكزاد است. شاهنامه اثرى كاملاً ادبى است و طبقه بندى كردن اشعار آن برپايه انواع ادبى، اگر هم كار چندان دقيقى نباشد چنان كه گفته اند ، به هر حال داراى توجيه است؛ اما به كار گرفتن اين شيوه در مورد احاديث، افزون بر اشكال هاى اين كار در مورد آثار صرفاً ادبى، اشكال هاى اساسى مهمى را به بار مى آورد

صفحه از 7