كه حمل پاره اى از آن بر آفرينش خيالى، يكى از اين موارد است. اجازه مى خواهم اين مطلب را بابيانى ديگر و طرح يك پرسش، توضيح دهم.
آيا متون حديثى را مى توان «اثر ادبى» دانست؟ همان طور كه پيش از اين اشاره شد، پاسخ اين پرسش منفى است. اثر ادبى، آن دسته از آثارند كه به طور كامل در قلمرو ادبى مى گنجند.
در واقع، فرآورده هاى فكرى و ذوقى شاعران و نويسندگان هر جامعه، يا مجموعه اشعار و نوشته هاى هنرمندانه اى است كه عواطف و احساسات صاحب اثر را منعكس سازد و نيز احساسات و عواطف خواننده آن را برانگيزاند. سرشت يك اثر ادبى، زيباشناختى است و درون مايه هاى هنرى دارد. ۱ گفته اند هر اثر ادبى يا هر اثر هنرى بر چهار اصل بنيادى استوار است: ۲
1. پيام يا تِم يا درون مايه(Theme)؛ ۳
2. محتوا (Fond)؛ ۴
3. قالب و فرم (Form)؛ ۵
4. تعبير. ۶
1.براى تفصيل بيشتر، ر.ك: انواع ادبى و آثار آن در زبان فارسى، ص ۱۲ ۱۴ ؛ فرهنگنامه ادب فارسى، ص ۳۰؛ درباره نقد ادبى، ص ۲۵ ۲۹.
2.درباره نقد ادبى، ص ۲۵.
3.انديشه مركزى و حرف اصلى هنرمند يا صاحب اثر ادبى كه در محتوا و قالبى خاص به تعبير كشيده مى شود.
4.محتوا، مجموعه شاخ و برگ هايى است كه پيرامون پيام، تنيده مى شود.
5.قالب، شكل و يا ساخت، عبارت است از ارائه پيام و محتوا در نظم و ترتيبى ويژه و زبان و بيانى خاص كه از ذوق و مهارت و خلاقيت هنرمندْ سرچشمه مى گيرد. فرم و قالب، در واقع جامه اى است كه بر اندام پيام و محتوا پوشانده مى شود.
6.تعبير، طرز برخورد و نحوه استفاده از موضوع، محتوا و فرم به صورت هنرى است. عظمت كار هنرى در تعبير معين مى گردد. براى تفصيل بيشتر، ر.ك: درباره نقد ادبى، ص ۲۵ ۲۹.