نقدي بر «از نقد سند تا نقد متن»(2) - صفحه 6

شماره 21) بحث شد كه اگر قرار است از نقد حديث بهره اى عايد شود، نقد متن بايد متأخر از نقد سند باشد. ارائه تحليل، توصيف، يا اخذ نتايج بايد در مورد احاديثى صورت پذيرد كه ضعيف، موضوع، مجعول و... نيستند. در واقع، كل بحث اين بخش به انواع ادبى و مسائل مربوط به آن برمى گردد.
4. حنفى در كتاب دراسات فلسفية، مباحث مربوط به «اَشكال ادبى» را با اشاره به پاره اى از نقدهايى كه به نقد ادبىِ مبتنى بر اشكال و انواع ادبى وارد شده، به پايان برده است. ۱ وى از ناقدان شيوه «نقد انواع ادبى» به دشمنان اين شيوه، تعبير و چند نمونه از آن نقدها را ذكر كرده است. سپس، بى آن كه به اين نقدها پاسخى علمى دهد يا سستى آنها را نشان دهد، آنها را به هاى و هوى و طبل توخالى مانند كرده و گفته است:
حقيقت، آن است كه اين گونه انتقادات، هاى و هوى صرف يا طبل توخالى اند و نمى توانند جلوى پيش افتادن دانش را گرفته يا عزم پژوهشگر را از اعلان نتايج و به كارگرفتن شيوه هاى جستجو و بررسى حقيقتْ سست كنند. ۲
جمله اخير حنفى، نشان دهنده دور شدن او از شيوه علمى است؛ زيرا يا بايد در برابر نقدهايى كه در خور پاسخ دانسته نمى شوند، سكوت كرد يا از شيوه هاى عالمانه و به دور از خشم و تعصب و توأم با سعه صدر سود جست. در اين صورت است كه مى توان به تماشاى رخسار زيباى حقيقت، اميد بست.
راقم اين سطور، ناگزير است براى نقل پاره اى از نقدها و اشكال هاى وارد شده بر «انواع ادبى»، در آغاز، مسئله انواع ادبى را به اجمال توضيح دهد؛ زيرا گمان مى رود بسيارى از خوانندگان با اين مسئله آشنايى ندارند. سپس، پاره اى از نقدها و اشكالات را از جمله اشكالاتى كه حنفى به اشاره از آنها گذشته است نقل نمايد. روشن است كه اين

1.ج ۲، ص ۲۴۰.

2.همان.

صفحه از 7