منبعي تازه ياب براي تدوين ديوان اشعار معصومان(ع) - صفحه 96

دانش و بينش امّتْ ربوده و ايشان را تا طليعه دوباره عصر حضور از آن ذخاير وافر محروم گردانيده است.
در ميان نصوصى كه بايد به تدوين و نقد و تحقيقِ آنها همّت گماشت, اشعار پراكنده اى است كه در متن هايِ مختلف تاريخى, حديثى, ادبى, اخلاقى و… به نام معصومان (ع) آمده و هنوز, نه با استقصاى جامع در يك جا گردآمده و نه داورى درستى درباره چگونگى انتسابشان به معصومان (ع) صورت پذيرفته است.
در بررسى و نقد اشعار منسوب به ايشان بايد از دو گونه نقدْ سود جست: يكى, نقد درونى كه متن را از ديدگاه ساختار زبانى, پيوندهاى عبارات و انواع واژه ها و مجازها و ديگر عناصر مربوط به صورت و محتواى سخن به بررسى مى نهد; ديگر, نقد بيرونى كه منابعِ متن و ـ در صورت وجود ـ (زنجيره روايتگران) (/ سلسلة الرّواة) را برمى رسد و به تحقيق در سند مربوط است. ۱
طبيعتاً گردآورى شعرهاى پراكنده اى كه به معصومان (ع) نسبت داده شده با تأمّل

1.نيك پيداست چُنين بررسى نقّادانه جامعى, منحصر به اشعار نيست, بلكه هر حديثى (/ حديث نامه اى) را شامل مى شود; چُنان كه شادروان شيخ محمد مهدى شمس الدّين ـ ره ـ اين روش را درباره نهج البلاغه يِ شريف به گفت وگو نهاده است (ر.ك: حركت تاريخ از ديدگاه امام على (ع), استاد محمد مهدى شمس الدين, ترجمه دكتر محمد رضا ناجى, پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى, چ ۱, بهارِ ۱۳۸۰ ش, ص ۱۸). افزودنى است كه اين گونه نقد درونى, نيازمند آگاهى ژرف و فراخْدامنه از سنّت هاى ادبى و زبانى تازى است كه محقّقان اين رشته ـ مع الأسف ـ نوعاً از آن بى بهره اند; حال آن كه كسى چون جاحظ ـ كه شريف رضى ـ ره ـ به داورى ادبى اش استناد مى كند(ر.ك: نهج البلاغه, ذيل خطبه ۳۲), يا جار اللّه زمخشرى ـ كه در اين حوزه به خود اجازه اظهارِ نظر مى دهد (ر.ك: مجله علوم حديث, ش ۱۲, ص ۱۸۳, مقاله نگارنده) ـ دست كم از جهت ادبى, در اين شاخه اهليت داشته اند.

صفحه از 121