شرح صدر المتألهين بر اصول الكافي - صفحه 68

او براى اثبات وثاقت زراره، گفتار كشّى، شهيد ثانى در حاشيه رجال الكشى و سيد بن طاووس را ذكر كرده و با اشاره به برخى از قدحهايى كه درباره شخصيت زراره رسيده و آن را مصداق آيه شريف «أمّا السفينةفكانت لمساكين، يعملون البحر فاردت أن أعيبها و كان ورائهم ملك يأخذ كل سفينة غصباً »۱ دانسته است؛ زيرا ائمه(ع) به خاطر حفظ زرارة از خطرات دستگاه حكومتى با ابراز جملاتى در مذمت او، جان او را حفظ كرده اند. ۲
نيز به بررسى شخصيت و ميزان وثاقت اَبان بن ابى عياش و سليم بن قيس هلالى ۳ پرداخته است. ملاصدرا روايات الكافى را با واسطه سندى دو استاد خود، شيخ بهايى و ميرداماد، ذكر كرده و شيخ بهايى را تكيه گاه خود در علوم نقلى و ميرداماد را پشتوانه اساسى خود در علوم عقلى دانسته است. ۴
دقت هاى رجالى صدرالمتألهين ستودنى است و چنين باريك بينى از يك شخصيت فلسفى، دور از انتظار است.
او در بررسى سندى روايت «أيها الناس اعلموا أن كمال الدين طلب العلم و العمل به...؛ مردم بدانيد كه كمال دين، طلب علم و عمل به آن است...»، ۵ در تبيين شخصيت رجالى هشام بن سالم به اين نكته اشاره كرده كه برخى اعتقاد او را فاسد دانسته اند و كشّى اين اعتقاد هشام بن سالم را نقل كرده كه او معتقد است خداوند داراى صورت بوده، آدم طبق مثال ربّ ، آفريده است. ملاصدرا در دفاع از هشام بن سالم آورده است:
گفتن اينكه خداوند صورت است، اعتقاد به جسمانى بودن خداوند را به دنبال نمى آورد؛ زيرا نظير چنين سخنانى از عرفاى كامل نيز نقل شده است و صورت در نزد ايشان داراى معناى غير از معانى شكل و خلقت است كه عرف در مى يابد. ۶
ملاصدرا با پذيرش آنچه كه به هشام بن سالم نسبت داده شده، تاكيد مى كند كه ادعاى مخلوق بودن آدم(ع) طبق مثال خداوند به معناى باور جسمانى بودن

1.سوره كهف، آيه ۷۹.

2.شرح اصول الكافى، ج ۱ ، ص ۱۶۸ - ۱۶۷.

3.همان، ص ۲۰۸.

4.همان، ج ۱، ص ۲۱۴ - ۲۱۳.

5.الكافى، ج ۱، ص

6.شرح اصول الكافى،ج ۲، ص ۱۴.

صفحه از 79