شرح صدر المتألهين بر اصول الكافي - صفحه 69

خداوند نيست و گفتن اين سخن، وهن و ضعفى را متوجه هشام بن سالم نمى سازد.

2. يادكرد دانش هاى حديثى

آنچه مشهود است، طرح برخى از دانش هاى حديثى در لابه لاى شروح روايات است. به عنوان مثال، ايشان با مقايسه اى ميان قرآن و روايات، بر اين نكته پاى مى فشارد كه روايات نيز بسان قرآن داراى ظاهر و باطن، مجمل و مبين، تفسير و تأويل، محكم و متشابه و ناسخ و منسوخ اند. ۱
ملاصدرا براى اثبات جواز نقل به معنا چهار دليل را ذكر كرده، آنگاه اين اشكال را نقل مى كند كه ممكن است تجويز نقل به معنا منجر به اخلال در مقصود حديث شود؛ زيرا علما در معانى الفاظ اختلاف داشته و برداشت آنان از معانى متفاوت است واگر نقل به معنا جايز باشد، با فزونى و كاستى الفاظ حديث، اصل آن از بين خواهد رفت. وى چنين پاسخ داده است كه فرض تغيير در الفاظ حديث در هر مرحله، از محل نزاع بيرون است. ۲
همچنين اقسام شش گانه تحمل حديث (سماع از شيخ، قرائت بر او، شنيدن هنگام قرائت ديگرى بر اسناد حديث، اجازه شيخ به نقل حديث و مناوله و كتابت) را ياد آور شده و با تأكيد بر تفاوت مراتب اين اقسام، مراتب آنها را بر شمرده است. ۳

3 . شرح و بسط كامل روايات

از جمله ويژگى هاى آثار تفسيرى و روايى صدرالمتألهين - كه مى توان آن را از امتيازات آنها نيز شمرد - ،شرح و بسط همه جانبه آيه يا روايت است. نگاهى به تفسير ملاصدرا نشان مى دهد كه جولان قلم و گستره پردازش او در جوانب و حيطه هاى مختلف تبيين مداليل يك آيه چقدر است. تفسير ملاصدرا از اين جهت شبيه تفسير مفاتيح الغيب رازى است. اين امر باعث شده كه جلد نخست تفسير ايشان تنها به تفسير بخشى كوتاه از آيات سوره بقره اختصاص يابد. او در شرح روايات الكافى نيز چنين قلمفرسايى نموده و جلد دوم كتاب، با شرح بخشى از روايات «كتاب الحجّة» خاتمه يافته است. در مقايسه اى آشكار ميان شرح ملاصدرا با شرح هاى

1.همان،ج ۱، ص ۱۷۰.

2.همان، ج ۲، ص ۲۷۰.

3.همان،ص ۲۷۴ - ۲۷۳.

صفحه از 79