شرح صدر المتألهين بر اصول الكافي - صفحه 74

معانى قرآن در دل آن صدفها پنهان است... من در برهه اى از زمان در اسرار معانى آن به تأمّل و تعمق پرداختم. ۱
در اينجا دو نمونه را از برداشت هاى دقيق و قابل تحسين صدرالمتألهين ذكر مى كنيم:
1.وى پس از نقل روايت آفرينش عقل، يعنى نخستين مخلوق خداوند و استنطاق الهى از آن، چنين آورده است:
هر كس در اينجا درنگ كند، درمى يابد تمام اوصافى كه براى عقل اول بيان شده از ويژگى هاى روحى پيامبر (ص) است ۲
مفهومى كه او براى اقبال و ادبار به دست داده و بر آمدن پيامبر اكرم (ص) به عرصه خاك و بازگشت او به سوى خداوند در شب معراج حمل كرده، ستودنى است. بر اين اساس، از نظر ملاصدرا كتاب تكوين با نام و نور محمد(ص) آغاز شده است.
جالب آن كه مرحوم آية الله خويى در تفسير گرانسنگ البيان در تبيين فلسفه آغازگرى نام الله در قرآن به عنوان كتاب تشريع چنين آورده است:
خداوند، كتاب تدوينى ( تشريعى) خود را با نام خود شروع كرده است؛ چنان كه در كتاب تكوينى خود با كامل ترين نام خود آغازيده و حقيقت محمدى و نور نبى اكرم (ص) را پيش از ساير آفريده ها آفريد. ۳
2. در روايت برخورد رسول اكرم (ص) با مردى كه به خاطر آگاهى از اشعار، رخدادها و انساب عرب به او علامه گفته و مردم به دورش حلقه زده بودند، مى خوانيم كه پيامبر(ص) چنين دانشى را فضلى دانسته كه نه دانستنش سود رساند و نه جهل به آن، زيان. آن گاه، پيامبر اكرم(ص) علم را به سه دسته تقسيم مى كند:
إنما العلم ثلاثة: آية محكمة أو فريضة عادلة أو سنةقائمة؛همانا علم بر سه دسته است: نشانه محكم، يا واجبى ميانه، يا سنتى بر پا. ۴
اينكه مقصود از اين سه دانش چيست، شارحان اين روايت، نظرات گوناگونى

1.همان، ج ۱، ص ۱۶۸.

2.همان، ص ۲۱۸ - ۲۱۷.

3.البيان فى تفسير القرآن، ص ۴۳۳.

4.الكافى، ج ۱، ص ۳۲.

صفحه از 79