شرح صدر المتألهين بر اصول الكافي - صفحه 78

شديد آن را نتيجه مى دهد - ، بر اساس همين مبنا، يعنى صحت محتواى آن، از صحيح بودن روايت دفاع كرده و مهم تر آن كه اين قاعده را در باره تمام روايات اصول معارف و مسائل توحيد تسرّى داده است.
روايت اين است:
هبط جبرئيل على آدم (ع)، فقال: يا آدم، إنى أمرت أن أخيّرك واحدة من ثلاث، فاخترها و دع اثنتين. فقال له آدم(ع): يا جبرئيل، و ماالثلاث؟ فقال: العقل و الحياء والدين. فقال آدم(ع): إنّى أخترت العقل. فقال جبرييل للحياء والدين: انصرفا و دعاه. فقال: يا جبرييل، أنّا أمرنا أن نكون مع العقل حيث كان. قال: فشانكما ،فعرج؛ جبرئيل نزد آدم(ع) فرود آمد و گفت: اى آدم، من مأمورم تو را به انتخاب يكى از سه چيز، و رها ساختن دو چيز ديگر مخيّر سازم. آدم به او گفت: اى جبرييل، آن سه چيز چيست؟ گفت: عقل، حيا و دين است. آدم(ع) گفت: من عقل را انتخاب مى كنم. جبرييل به حيا و دين گفت: برويد. آنها گفتند: اى جبرييل، ما فرمان داريم هماره با عقل باشيم. جبرئيل گفت: پس با هم باشيد، و به آسمان رفت. ۱
در سلسله اسناد اين روايت، شش نفر واقع شده اند كه عبارتند از: على بن محمد، سهل بن زياد، عمرو بن عثمان، مفضل بن صالح، سعد بن طريف واصبغ بن نباته. از ميان اين شش تن، على بن محمد، عمرو بن عثمان و اصبغ بن نباته بالاتفاق، ثقه و نقىّ الحديثند. سعد بن طريف را گرچه ابن غضايرى تضعيف كرده، اما از نگاه ساير رجاليان صحيح است؛ اما بقيه ضعيف اند.
تعبير ملاصدرا درباره مفضل بن صالح چنين است:
ضعيف كذّاب، يضع الحديث.
با اين حال ،در پايان روايت، چنين آورده است:
هذا الحديث، وإن كان ضعيف السند لوقوع الضعفاء مثل سهل بن زياد و مفضل بن صالح و غيرهما فى طريقه، إلاّ أن ذلك لا يقدح فى صحّة مضمونه، لأنّه معتضد

1.الكافى، ج ۱، ص ۱۰.

صفحه از 79