شرح صدر المتألهين بر اصول الكافي - صفحه 80

... لغت عرب در ميان اين نهضت ها بر زبان امت هايى كه از نظر رنگ، خون، گذشته و حال متفاوت بوده اند، جارى شده است و در اثر آن، گام هاى تدريجى گسترده و دور از هم، در حيات واژه هاى زبان عربى رخ نموده است، به گونه اى كه اگر كسى بدون توجه كامل به اين سير تدريجى و تغيير لغات - كه در حيات و دلالت واژه ها پديد آمده است - و بدون در نگريستن در اين امر كه او بايد معانى واژه ها را در عصرى جستجو كند كه در آن عصر، ظهور يافته و براى نخستين بار بر زبان تلاوت كننده آن، يعنى پيامبر (ص) جارى شده، به تفسير قرآن بپردازد، دچار اشتباه فاحش شده است. ۱
مرحوم صدرالمتألهين در چند مورد از شرح و تبيين روايات به اين اصل توجه كرده است.او در شرح روايت «يغدو الناس على ثلاثة أصناف: عالم و متعلم و غثاء، فنحن العلماء؛ مردم بر سه دسته اند: عالم و فراگيرنده علم و... و ما عالمانيم...» ۲ مى نويسد:
يستفاد من هذا الحديث أمور... إن المراد من العلم الممدوح عند الله ليس ما اصطلح عليه الجمهور و سمّوه فقهاً ... فإنّ الإختصاص العلم بهم ... نص على أن المراد به العلم الإلهى و الحكمةالدينية؛ از اين روايت، مطالبى مستفاد است... (يكى آنكه) مقصود از علم مورد ستايش نزد خداوند، آن نيست كه اصطلاح اكثر علما ست و آن را فقه ناميده اند؛ زيرا منحصر ساختن علم به اهل بيت(ع)... تصريح دارد كه مقصود از اين علم، علم الهى و حكمت دينى است. ۳
طبق بيان ملاصدرا علم، در اصطلاح متأخران، به محدوده فقه منحصر شده است،در حالى كه مقصود از علم در اين روايت، مفهومى فراتر بوده و مراد علم الهى است. او اين گستره مفهومى را از عبارت «فنحن العلماء»، كه ظاهر آن، اختصاص علم به اهل بيت(ع) است، استفاده كرده است؛ چنان كه در شرح

1.دائرة المعارف الاسلامية، ج ۱، ص ۳۷۱.

2.الكافى،ج ۱، ص ۳۴.

3.شرح اصول الكافى، ج ۲، ص ۶۶.

صفحه از 79