دشمنى با نفس امّاره است، نه سرزنش كردن.
۰.من كلّف أخاه حاجة، فلم يبالغ فيها، فقد خان اللّه و رسوله؛ ۱
هر كس برادر دينى خود را به كارى كه در حدّ توان او نيست وادار نمايد، به خدا و رسولش خيانت كرده است.
مصدر حديث، الكافى، ج 2، ص 362 (مع اختلاف قليل) دانسته شده است. قطعاً اگر در ترجمه نقل الكافى رؤيت مى شد، اين معنا را به دنبال نداشت ؛ هرچند بدون آن حديث نيز معناى اين روايتْ قابل فهم است.
۰.حديث الكافى اين گونه است:ايّ ما رجل من أصحابنا استعان به رجل من اخوانه في حاجة، فلم يبالغ فيها بكلّ جهد، فقد خان اللّه و رسوله.
«كلّفه أمراً»، در اينجا، به معناى «أوجبه عليه» ۲ است، نه «فرض عليه أمراً ذا مشقّة».
وانگهى جمله «لم يبالغ فيها» - كه علّت براى «فَقَد خانَ» بوده، اصلاً ترجمه نشده است. ترجمه صحيح اين گونه است:
هر كس (رفع) حاجت و نياز خود را بر عهده برادر مؤمنش واگذارد، ولى او در انجام آن نهايت تلاش و كوشش خود را به كار نبرد، به خدا و رسولش خيانت نموده است.
۰.وصبروا على القوت و قدّموا الفضل؛ ۳
بر كم غذايى صبر كردند و فضيلت را مقدّم داشتند.
در اين ترجمه، سه واژه «قوت، قدّم و فضل» درست معنا نشده كه معناى صحيح آنها از اين قرار است:
۱.القوت: ما يقوم به بدن الإنسان من الطعام. ۴
۲.قدّمه: جعله قُدّاما. و قُدّام: ظرف مكان به معناى الأمام. ۵
1.ترجمه مشكوة الأنوار، ص ۴۰۲.
2.المعجم الوسيط، ص ۷۹۵.
3.ترجمه مشكوة الأنوار، ص ۲۲۴.
4.المعجم الوسيط، ص ۷۶۵ .
5.همان، ص ۷۲۰ .