۳.فضل: ما بقى من الشى ء. ۱
معناى روايت اين گونه است:
آنها بر مقدار ضرورى از طعام صبر كرده و به آن اكتفا نموده و مابقى را (به عنوان ذخيره آخرت خويش) از پيش فرستاده اند.
اشتباه در معناى فضل در ترجمه حديث صفحه 570 نيز تكرار شده است.
فقدّموا فضلاً؛ اكنون فضيلتى پيش فرستيد.
۰.مأواه جهنم و بئس المصير؛ ۲
و جاى وى در جهنم است و بدجايگاهى دارد.
مصير به معناى عاقبت ۳ است و ترجمه آن به جايگاه، غلط است. اين واژه در صفحه 162 به صورت صحيح ترجمه شده است.
۰.من وضع حبّه في غير موضعه، فقد تعرّض للقطيعة؛ ۴
هر كس محبتش را در غير موردش به كار گيرد، در واقع، مرتكب قطع خويشاوندى! گرديده است.
«قطيعه» به معناى هجران ۵ است، كه مترجم آن را «قطع رحم» پنداشته است.
۰.لا ينبغى للمؤمن أن يجلس إلاّ حيث ينتهى به الجلوس، فإنّ تخطّى أعناق الرجال سخافة؛ ۶
مؤمن وقتى وارد مجلسى شد، بايد در انتهاى آن بنشيند و اگر از روى گردن هاى مردان عبور كند، نشانه بى عقلى اوست.
انتها به معناى «وصل» ۷ است و مترجم، آن را به انتهاى مجلس معنا كرده و جلوس را
1.همان، ص ۶۹۳.
2.ترجمه مشكوة الأنوار، ص ۴۴۸.
3.المعجم الوسيط، ص ۵۳۱ .
4.همان، ص ۷۱۲.
5.المعجم الوسيط، ص ۷۴۶ .
6.ترجمه مشكوة الأنوار، ص ۴۲۸.
7.المعجم الوسيط، ص ۹۶۰ .