هم، مجلس دانسته است.
۰.إذا قدر، لم يتعاط ما ليس بحقّ؛
هرگاه توانمند شد، بخشش به غير حق نكند.
مترجم در اثر عدم مراجعه به كتاب هاى لغت، أخذ و گرفتن را به بخشش و دادن تبديل كرده است، درحالى كه «تعاطى الشى ء» يعنى «تناوله و اخذه». ۱
۰.الدنيا دنييان دنيا بلاغ و دنيا ملعونه؛ ۲
دنيا دو قسم است: دنياى كفاف و دنياى ملعون.
ترجمه «بلاغ» به «كفاف» در اينجا غلط است؛ چرا كه البلاغ، ما يتوصّل به إلى الغاية است. ۳ بلاغ تنها در صورتى كه گفته شود: في هذا الأمر بلاغ، معناى كفايت پيدا مى كند. پس آن قسم از دنيا كه ملعونه نيست، آن است كه وسيله اى براى رسيدن به آخرت باشد.
۰.أقلّ الأشياء غناء النصيحة لمن لا يقبلها و مجاورة الحريص؛ ۴
كم ترين بى نيازى، خيرانديشى كسى است كه قبول آن ننمايد و همسايه بودن با طمّاع!!!
همسايه بودن با طمّاع، چگونه موجب بى نيازى گرديده و كم ترين بى نيازى محسوب مى شود؟ لام در «لمن»، اشاره دارد كه خيرانديشى براى كسى كه قبول نمى كند، نه خيرانديشى كسى كه قبول ننمايد.
اشكال اساسى ترجمه آن است كه غنا، به معناى بى نيازى (ضدّ فقر) دانسته شده و مقصود روايت فهميده نشده است.
غنا علاوه بر معناى بى نيازى به معناى نفع و كفايت نيز آمده است. ۵ پس معناى حديث چنين مى شود: كم فايده ترين كارها، خيرانديشى نمودن براى كسى است كه آن را قبول نمى كند و مجاورت نمودن با انسان حريص است.
1.همان، ص ۶۰۹ .
2.ترجمه مشكوة الأنوار، ص ۵۶۶ .
3.المعجم الوسيط، ص ۷۰ .
4.همان، ص ۵۱۲ .
5.المعجم الوسيط، ص ۶۶۵ .