مروري بر كتاب «دانش دراية الحديث»و... - صفحه 203

را از ضعفا به شمار آورده اند. ۱
مؤلف محترم مى توانست براى فطحى مذهبانى كه موثّق بوده اند از كسانى چون: اسحاق بن عمّار ساباطى، على بن حسن بن على بن فضّال و محمد بن سالم بن عبدالحميد نام ببرد.
و براى واقفيه نيز از كسانى چون: ابراهيم بن أبى بكر، ابراهيم بن صالح اَنماطى، ادريس بن فضل، حسن بن محمد بن سماعه و حميد بن زياد نام ببرد.
4 . در صفحه 235، مؤلف در تعريف معناى دوم از حديث معلّل گفته است:
حديثى است، كه در سند يا متن آن نقصى باشد، و عوامل نقص در سند يا متن متعدد است، كه عبارت اند از: 1 . اضطراب در سند يا متن و يا هر دو ؛ 2.وقف راوى ؛ 3 . اشتراك اسامى راويان ؛ 4 . ارسال ؛ 5 . اضمار ؛ 6.ادخال حديث در حديث ديگر.
او تعريف فوق را با شماره 2 و 3 به كتاب دراية الحديث مديرشانه چى و منابع ديگر مستند كرده است.
و سپس به نقل از شهيد ثانى حديث معلّل را چنين تعريف كرده است:
اگر روايت مشتمل بر علّت خفيه باشد، معلّل ناميده مى شود.
در تمام منابعى كه مؤلف در پاورقى به آنها ارجاع داده است، به غير از كتاب درايةالحديث، حديث معلّل درست و صحيح تعريف شده است؛ ليكن مؤلف تعريف را به صورت ناقص و معيوب از كتاب هاى مزبور نقل كرده است. اين ايراد را در بخش دوم از نقد كتاب مى توان پى گيرى كرد؛ اما چون مؤلف تعريف اولى را كه براى حديث معلل ذكر كرده است در پاورقى ابتدا به كتاب دراية الحديث ارجاع داده است، ما نيز ابتدا به اجمال از نقد كتاب مزبور سخن خواهيم گفت و بعد تعريف صحيح و كامل حديث معلل را ذكر خواهيم كرد.
در كتاب مزبور حديث معلّل چنين تعريف شده است:
حديثى است كه مشتمل بر علّت حكم باشد و گاهى بر حديثى كه در سند يا متن آن ضعف و قدحى است كه در ظاهر مشهود نيست اطلاق شده. گرچه قسم اخير را معلول ناميده اند. عللى كه موجب قدح حديث مى گردد به قرار ذيل است:

1.ر.ك: معجم رجال الحديث، ج ۱۱، ص ۲۲۶ - ۲۲۵.

صفحه از 195