مروري بر كتاب «دانش دراية الحديث»و... - صفحه 175

انضمام مبحث «تدوين علم دراية الحديث» به بخش «كتابشناسى علم درايه» ضرورى به نظر مى رسد تا از طرح مباحث تكرارى جلوگيرى شود.

4 . عدم ارتباط بعضى از مباحث با موضوع كتاب

طرح مباحث «جوامع برجسته روايى متقدمان» و «جوامع برجسته حديثى متأخران» ارتباطى با موضوع علوم درايه ندارد و توضيح مؤلف كه «گرچه سخن از جوامع روايى، بحثى مستقل است، ولى به مناسبت سخن از كتابشناسى، نظرى بر جوامع حديثى مى افكنيم»، توجيهى نامعقول است.
بايسته بود كه مؤلف بحثى را با عنوان «نياز به علم درايه» مطرح مى ساخت و در آن اشاره مى كرد كه چون غايت علم درايه، تمييز احاديث معتبر از غير معتبر است. و پاره اى از احاديث غير معتبر در جوامع حديثى شيعه راه يافته است، آشنايى با علم درايه ضرورى مى نمايد.

5. گسستگى برخى از بحثها و قرار گرفتن آنها در غير جاى اصلى

يكى از ايرادات، گسست بين مطالب و مباحث است. اين گسست باعث شده تا بعضى از مطالب در غير جاى خود، طرح شود. توجه به نمونه هايى از اين دست، ضرورى است:
يكم . در ابتداى فصل چهارم، قراين صحت خبر در نزد قدما ذكر شده است. اين قراين بايد متصل به بحث اقسام خبر واحد و در فصل سوم ذكر مى شد ؛ يعنى بعد از شناساندن اقسام خبر واحد از ديدگاه متأخران و قدما و قراين صحت خبر معرفى مى شد.
دوم . بحث اسباب ضعف روايت - كه در مبحث دوم از فصل چهارم قرار گرفته است - بايد متصل به بحث خبر ضعيف در فصل سوم باشد و سه بحث، عمل به روايت ضعيف، جبران ضعف سندى با شهرت عملى، و حجيّت روايات نيز در ادامه آورده مى شد.

6 . عدم ذكر برخى اصطلاحات متداول

در اين كتاب از برخى اصطلاحات نسبتاً متداول مانند: الحسن كالصحيح، الموثّق كالصحيح، القوى كالحسن و القوى كالموثّق اصلاً نامى برده نشده، درحالى كه مجلسى اول اصطلاحات مذكور را در روضة المتقين مورد استفاده قرار داده و در كتاب هاى لب اللباب و

صفحه از 195