مروري بر كتاب «دانش دراية الحديث»و... - صفحه 174

«اصطلاحات تحمل حديث» بى هيچ مقدمه اى شرح شده است.
خواننده مبتدى درنمى يابد كه در اين بحث، راههاى فراگيرى حديث - كه راوى براى نقل حديث مى بايد از يكى از آنها استفاده كند تا بتوان به نقل وى اعتماد كرد - تشريح شده است ؛ حتى مؤلف، كلمه «تحمّل» را به كلمه معادل آن (فراگيرى و دريافت) ترجمه نكرده است.
ممكن است مؤلف محترم در پاسخ بگويند كه مراد از فصل دوم، صرفاً شرح اصطلاحات دانش درايه است و به همين خاطر، نام اين فصل را «اصطلاحات علم درايه» نهاده ايم، و سخن از ارتباط، بى معناست.
بايد گفت كه در اين صورت، فصل سوم كتاب - كه به شرح اقسام خبر (متواتر، واحد، مستفيض، عزيز) اختصاص يافته - ، فصل پنجم كتاب - كه اقسام مشترك حديث (مشهور، مدرج، مزيد...) است - ، و نيز فصل ششم كتاب - كه در آن، اقسام حديث ضعيف (مرسل، مضمر، مقلوب...) تشريح شده - ، بايد در اين فصل قرار داده مى شد؛ زيرا هر يك از اقسام مذكور، از مصطلحات دانش درايه به شمار مى آيد.
از جدا نمودن فصل هاى سوم، پنجم و ششم مى توان دريافت كه ايشان به دنبال سير منطقى براى مباحث كتاب و ارتباط هر فصل با فصل قبل از خود بوده است؛ امّا متأسفانه توفيق چندانى نداشته است.
دوم . فصل سوم كتاب - كه درباره خبر متواتر و واحد است - ، بدون مقدمه و با تعريف خبر متواتر آغاز شده و از مَقسم خبر متواتر و واحد يادى نشده است.
سوم . فصل پنجم كتاب، نيز بدون مقدمه و فقط با عنوان «اقسام مشترك حديث» آغاز شده، كه اگر كسى با اين مباحث آشنا نباشد، نمى تواند مراد مؤلف را از اقسام مشترك دريابد؛ در حالى كه فصل ششم (اقسام حديث ضعيف) -كه تا حدى به مراد، اشاره دارد داراى مقدمه است.
نتيجه اى كه از نمونه هاى ياد شده به دست مى آيد، آن است كه بيشتر قسمتهاى كتاب به شكل شرح مصطلحات علم درايه تدوين شده و براى كسانى قابل فهم است كه پيش از اين سير منطقى و منسجم اين دانش را در كتاب هاى ديگر ملاحظه كرده اند.

3 . تنويع نابه جا

در برخى موارد، دو بحث مرتبط با هم، در دو عنوان مستقل، طرح شده است.

صفحه از 195