مى كند، كه تعداد زيادى از آنها در مقباس الهداية ۱ و لب اللباب ۲ ذكر شده اند. بايسته بود كه مؤلف محترم، ابتدا به اختلاف مزبور بين علما اشاره مى كرد و بعد موضع گرفته و فرض اوّل را مختار خود قرار مى داد.
در بحث حديث قوى، اشتباهى به وجود آمده است. نويسنده گفته است: «آنچه از كلام شهيد برمى آيد، اين است كه گاهى بر روايت حسنه، قويه نيز اطلاق مى شود»، حال آنكه شهيد ثانى گفته است كه به روايت موثّق، قوى نيز گفته مى شود. ۳
10 . در صفحه 87 ، خبر مستفيض، قسيم خبر واحد و متواتر قرار داده شده و آمده است: روايتى كه از خبر واحد فراتر باشد و به حدّ تواتر نرسد، مستفيض ناميده مى شود.
تمام علماى دانش درايه - به جز ميرزاى قمى كه احتمال داده است خبر مستفيض در صورت افاده علم از اقسام متواتر باشد ۴ - خبر مستفيض را قسمى از خبر واحد دانسته اند، نه قسيم آن. آنها در تعريف خبر واحد گفته اند:
هو ما لا ينتهى إلى حدّ التواتر، سواء كان الراوى له واحداً أو أكثر.
سپس گفته اند كه براى خبر واحد اقسامى است و از جمله اقسامى كه نام برده و به تعريف آن مى پردازند، خبر مستفيض است. ۵ شايد مؤلف محترم فكر كرده، چون خبر واحد، موصوف به كلمه «واحد» است، بايد راوى آن يك نفر باشد و اگر در جايى بيش از يك تن شد، نبايد آن را خبر واحد بناميم.
11 . در صفحه 88 ، خبر عزيز نيز قسيم خبر واحد قرار داده شده است. همان ايرادى كه در شماره پيش به مؤلف گرفته شد اينجا هم تكرار مى شود.
12 . در صفحه 95 - 93 ، قراين صحّت خبر در نزد قدما ذكر شده است. آخرين
1.ر.ك: مقباس الهداية، ج ۱، ۱۷۴ - ۱۷۲.
2.لب اللباب(ميراث حديث شيعه، دفتر دوم)، ص ۴۶۰.
3.الرعاية في علم الدراية، ص ۸۴.
4.ر.ك: قوانين الأصول، ص ۴۳۰ - ۴۲۹؛ توضيح المقال، ص ۲۶۸؛ مقباس الهداية، ج ۱، ص ۱۳۳-۱۳۱.
5.ر.ك: الرعاية في علم الدراية، ص ۶۹؛ مقباس الهداية، ج ۱، ص ۱۲۵ و ۱۲۸؛ نهاية الدراية، ص ۱۰۲ و ۱۵۷.