مغشوش... و يقاس صحة الحديث بعدالة ناقليه و ان يكون كلاماً يصلح ان يكون من كلام النبوة... ؛ ۱
مرغوبيت دينار را از مقايسه با نمونه هاى ديگر به دست مى آورند؛ اگر در قرمزى و جلا مانند آنها نباشد، دانسته مى شود كه غش و ناخالصى دارد... به همين گونه، درستى حديث از راه عدالت روات يا درستى مضمون، به گونه اى كه بتواند سخن پيامبر باشد، به دست مى آيد.
خطيب بغدادى (392 - 463ق) مى گويد:
والاخبار كلها على ثلاثه اضرب: فضرب منها يعلم صحته، و ضرب منها يعلم فساده، و ضرب منها لا سبيل إلى العلم بكونه على واحد من الامرين... و اما الضرب الثانى و هو ما يعلم فساده فالطريق إلى معرفته ان يكون مما تدفع العقول صحته بموضوعها و الادلة المنصوصة فيها... او يكون ما يدفعه نص القرآن أو السنة المتواترة، او اجمعت الامة على رده أو يكون خبراً عن امر من امور الدين يلزم المكلفين علمه و قطع العذر فيه، فاذا ورد وروداً لا يوجب العلم من حيث الضرورة او الدليل علم بطلانه؛ ۲
تمامى اخبار بر سه دسته اند: دسته اى درستى اش معلوم است؛ دسته اى ديگر فسادش معلوم است؛ و دسته اى ديگر وضعيتش معلوم نيست... دسته دوم كه فسادش معلوم است از اين طرق كشف شود: عقل درستى را نپذيرد، ادله منصوصه بر خلافش باشد... نص قرآنى يا سنت متواتر يا اجماع امت آن را رد كند يا در امورى باشد كه همه مكلفان به دانستنش مأمورند، ولى روايتى وارد شود كه علم آور نباشد.
همچنين وى در اين كتاب فصلى را با اين عنوان گشوده است: «باب في وجوب
1.تقدمة الجرح و التعديل، ص ۳۵۱.
2.الكفاية، ص ۱۹.