را درگير نقد عبارت و متن نمى سازد.
سبق أن قلنا أن المحدثين والنقاد المسلمين لا يجسرون على الاندفاع في التحليل النقدى للسنة إلى ماورأ الأسناد، بل يمتنعون عن كل نقد للنص، اذ يرونه احتقاراً لمشهورى الصحابة، و قحة ثقيلة الحظر على الكيان؛ ۱
پيش از اين گفتيم كه محدثان و منتقدان مسلمان، فراتر از نقد سند را به خود جرئت نمى دهند و از نقد متن پرهيز مى كنند؛ زيرا آن را تحقير صحابه مشهور و خطرى براى كيان اسلامى تلقى مى كنند.
شاخت (1902 - 1969م) در مدخل اصول از دايرة المعارف الاسلامية به اجمال مى نويسد:
و من المهم أن تلاحظ انهم اخفوا نقدهم لمادة الحديث ورأ نقد هم للاسناد؛ ۲
سزاوار است توجه شود كه مسلمانان نقد متن را در پس نقد سند پنهان ساختند.
اين ديدگاه بر رأى و عقيده برخى از روشنفكران مسلمان نيز تأثير گذارده و مشابه همين سخنان را بر زبان رانده و همين نقدها را بر محدثان وارد ساخته اند. در اينجا به ديدگاه رشيد رضا، احمد امين، ابو ريّه و محمد غزالى اشاره مى كنيم:
رشيد رضا (م 1354ق) مى گويد:
بررسى متون روايات و سنجش موافقت يا مخالفت آنها با حقايق و واقعيت، و اصول و فروع قطعى دين، در حوزه حرفه عالمان رجال نمى گنجد و پژوهشگران در اين زمينه اندك اند. ۳
و نيز در تفسير المنار مى نويسد:
من اعتقادى به درستى سند حديثى كه با ظاهر قرآن مخالفت كند ندارم؛ گرچه راويانش را توثيق كنند. چه بسيار راويانى كه ظاهر فريبنده آنان سبب توثيق شده و
1.همان.
2.همان .
3.مجلة المنار، ج ۲۷، سال ۱۹۲۶م، ۶۱۴ - ۶۱۹.