قسط و عدل را با اهميت مى داند. به همين علت، حتى در اين مبحث نيز به دور از هرگونه تضييع حق و يا جانبدارى از كسى، امر تعدد زوجات را در چهارچوب دينى و قانونى جايز مى داند.
فصل اول پايان نامه در باب ضرورت زناشويى است. به مناسبت، قانون زوجيت، ضرورت ازدواج، اهميت ازدواج از نظر قرآن، ديدگاه معصومين در مورد ازدواج، زيان خوددارى از ازدواج و نهى اسلام از تجرد، و آثار دنيوى و اخروى ازدواج نيز مطرح مى گردد.
فصل دوم درباره علل پيدايش تعدد زوجات در ميان بشر است. زورمندى مردها، پدرسالارى، هوسرانى، عامل جغرافيايى يا اجتماعى، عامل اقتصادى، عادات ماهانه، محدوديت سن زنان از حيث توالد و تناسل، فزونى تعداد زنان بر مردان و اعتراف دانشمندان، مبحث نخست اين فصل را تشكيل مى دهند.
مبحث دوم اين فصل نيز درباره مطابقت و عدم مطابقت چند همسرى با طبعيت مرد است.
فصل سوم، تعدد زوجات قبل از ظهور اسلام را به بحث كشيده و به تعدد زوجات در يهود، مسيحيت، دوران جاهليت، ايران باستان، و همچنين جوامعى از قبيل مصر، چين، يونان و آسياى جنوب شرقى پرداخته است.
فصل چهارم درباره تعدد زوجات در جهان معاصر است. اين فصل از دو مبحث تشكيل شده است.
مبحث اول، علت قبح و ناپسندى اين مسئله از ديدگاه قانونگذارى غربى را برمى رسد و مبحث دوم، نيرنگ مرد قرن بيستم و نظريه برتراند راسل در مورد تعدد زوجات را بررسى مى كند.
فصل پنجم در مورد اسلام و تعدد زوجات است كه دو مبحث دارد.
مبحث اول درباره بررسى علل تجويز تعدد زوجات براى مردان است.
مبحث دوم نيز به قرآن و تعدد زوجات و آياتى كه در اين باره نازل شده و شأن نزول و