مفهوم عقل از ديدگاه دو شارح اصول كافي - صفحه 117

آشكار، رسولان و پيغمبران و امامان اند و حجت پنهان، عقل مردم است. ۱

ايشان در ذيل حديث مى فرمايد:
شايد مراد از عقول در اينجا عقلى باشد كه مناط تكليف است و با آن بين حق و باطل و نيكو و زشت، تميز داده مى شود. ۲
ج - از عبارت علامه در ذيل حديث نوزدهم استفاده مى شود كه ايشان عقل در اين حديث را به معناى اول مى داند.

۰.عن اسحاق بن عمّار، عن أبى عبداللّه(ع) قال: قلت له: جعلت فداك انّ لى جاراً كثير الصلاة كثير الصدقة، كثير الحجّ لابأس به؛ قال: فقال: يا اسحاق كيف عقله؟ قال: قلت له: جعلت فداك ليس له عقل؛ قال: فقال: لا يرتفع بذلك منه؛

۰.اسحاق بن عمار گويد: به حضرت صادق عرض كردم: قربانت گردم، من همسايه اى دارم كه نماز خواندن و صدقه دادن و حج رفتنش بسيار است و عيب ظاهرى ندارد. فرمود: عقلش چطور است؟ گفتم: عقل درستى ندارد. فرمود: پس با آن اعمال درجه اش بالا نمى رود. ۳

ايشان مى فرمايد: مقصود حضرت از اينكه فرمود: «عقلش چگونه است» يعنى نيروى تشخيص حق و باطل در او به طورى كه سبب انقياد در برابر حق و اقرار به آن گردد چگونه است. ۴

2 -2 -2 - معناى دوم

به نظر علامه، معناى دوم، «ملكه و حالتى در نفس است كه او را به گزينش خيرات و منافع و دورى از شرور و ضررها وا مى دارد و نفس به مدد اين ملكه بر طرد خواهشهاى شهوت و خشم و وسوسه هاى اهريمنى توان مى يابد. چنان كه گذشت از نظر ايشان، اكثر روايات باب عقل و جهل، ظاهر در معناى دوم است. ۵

1.اصول كافى، ج ۱ ،ص ۱۹ ، ح ۱۲ .

2.مرآةالعقول، ج ۱، ص ۵۷.

3.اصول كافى، ج ۱، ص ۲۷، ح ۱۹.

4.مرآة العقول، ج ۱ ،ص ۷۸ ،ح ۱۹ .

5.همان، ج ۱، ص ۲۷.

صفحه از 119