و بر اين چيزها دليلى ندارند، جز باطلهاى برساخته حق مانند، يا اوهامى دور كه آنها را با عباراتى فريبنده آراسته اند.
در پايان بايد گفت: ملا صدرا و علامه درباره مفهوم معناى ششم كاملاً اتفاق نظر دارند؛ اما يكى مصداق هم براى آن قائل است و ديگرى قائل نيست. به عبارت ديگر، اختلاف نظر بر سر وجود و عدم مصداق، محور اين بحث را تشكيل مى دهد.
5 - معناى اول ملا صدرا و معناى پنجم علامه، هر دو، سبب تمايز انسان از ساير چارپايان مى گردند؛ گرچه اين دو معناى اختلافهايى نيز دارند كه در جاى خود خواهد آمد.
1 -5 -2 - نقاط اختلاف
قسمتهاى مورد اختلاف اين دو دانشمند گرانقدر، بيش از موارد اتفاق آنهاست؛ بنابراين، به بخشى از آنها بسنده مى كنيم:
1 - ملا صدرا بين معانى اشتراكى كلمه «عقل» تباين قائل است؛ ۱ و حال آنكه علامه، بنابر يك احتمال، معناى دوم را، تكامل يافته معناى اول مى داند ۲ و مغايرت معناى سوم را با معانى اول و دوم، اعتبارى (حَيْثي) مى شمارد. ۳ بنابراين، هر يك از اين معانى، به يك بُعد از ابعاد عقل نظر دارد. همچنين ظاهر عبارت علامه آن است كه مراتب استعداد نفس (معناى چهارم)، به آنچه در ابتدا بيان نموده باز مى گردد. ۴
شايد بتوان اختلاف عبارات اين دو فرزانه را درباره اتحاد و تعدد معانى عقل به اين صورت بر طرف كرد كه آنها معتقدند وجود خارجى عقل، يكى است، اما كاربردهاى متعددى دارد.
1.شرح اصول الكافى، ج ۱، ص ۲۲۹ .
2.مرآة العقول، ج ۱، ص ۲۵ .
3.همان، ج ۱ ،ص ۲۶ .
4.همان.