مفهوم عقل از ديدگاه دو شارح اصول كافي - صفحه 97

بخش اول: معناى عقل

1 - 1 . معناى لغوى

اصل مادّه «عقل» به معناى «بازداشتن» است و همه مشتقات آن، به اين معناى اصلى باز مى گردد. ۱
ابن فارس درباره اين مادّه بر آن است كه:
العين و القاف و اللام أصل واحد منقاس مطّرد، يدّلُ عُظْمه على حُبْسة فى الشئ أو ما يقارب الحُبْسة. من ذلك العقل، و هو الحابس عن ذميم القول و الفعل؛ ۲
مادّه «عقل»، [داراى ] ريشه اى واحد، قياسى و فراگير است كه اكثر موارد كاربرد آن بر «بازداشتن» يا معنايى نزديك به آن درباره اشيا دلالت مى كند. عقل از همين معنا برگرفته شده است؛ [زيرا] از گفتار و رفتار ناپسند باز مى دارد.
نقيض عقل، جهل است. «العقل: نقيض الجهل». ۳ ظاهراً مراد از «نقيض»، نقيض فلسفى نيست، بلكه مراد از آن، «ضدّ» است؛ از اين رو «عقل» و «جهل»، دو امر وجودى اند، نه اينكه «جهل»، «عدم العقل» باشد. ۴
ابوالبقأ، برخى از نامهاى عقل را بر شمرده، مى گويد:
عقل را «لُبّ» گويند؛ زيرا منتخب پروردگار و برگزيده اوست؛ و «حِجى »

1.ر.ك: النهاية فى غريب الحديث و الأثر، مجدالدين أبو السعادات المبارك بن محمد ابن اثير الجزرى، ج ۵، ص ۲۱۳۹؛ تاج اللغة و صحاح العربية، اسماعيل بن حمّاد الجوهرى ، ج ۵ ، ص ۱۷۶۹؛ المصباح المنير، أحمد بن محمدبن على المقرى الفيّومى ، ص ۴۲۲ - ۴۲۳؛ مفردات ألفاظ القرآن،الراغب الاصفهانى، ص ۵۷۷ - ۵۷۸؛ التعريفات، الشريف على بن محمد، ص ۶۵؛ العين، أبو عبدالرحمن الخليل بن أحمد الفراهيدى ، ج ۱ ، ص ۱۵۹ .

2.معجم مقائيس اللغة، أبو الحسين أحمد بن فارس ، ج ۴ ، ص ۶۹ .

3.العين ، ج ۱ ص ۱۵۹.

4.شرح اصول الكافى، محمد بن ابراهيم صدرالدين الشيرازى، ج ۱، ص ۲۲۱، س ۱۶.

صفحه از 119