كه محدث نورى(ره) وى را متهم به اختصار احاديث طويل نموده؛ يعنى هرجا را كه مى خواسته، اسقاط مى كرده است. آيت اللّه خويى به دفاع از صدوق برخاسته و مواردى را كه محدث نورى مثال زده، ذكر نموده و اثبات كرده كه طريق شيخ صدوق با طريق روايتى كه نورى ذكر كرده است، متفاوت بوده است و چه بسا اين حذف و اسقاط، بر فرض ثبوت، توسط شخص ديگرى واقع شده باشد. همچنين بيان داشته است كه بر فرض قبول اسقاط توسط صدوق، اين امر موجب ظنين شدن به او نمى شود، بلكه تقطيع حديث بوده كه امرى متداول است. ۱
بررسى اينكه آيا شيخ صدوق در اين كتاب چنين كرده است يا خير، نياز به مقايسه روايات التوحيد با كتابهاى قبل از او به ويژه الكافى -كه حتى برخى از بابهايش با التوحيد هم نام است دارد كه خارج از عهده اين تحقيق است. از آنچه ذكر نموديم، نمايان است كه شيخ هر جا كه تقطيعى كرده، به آن اشاره كرده است.
چگونگى شرح و توضيحات
شيخ صدوق در پايان برخى از روايات و ابواب با عناوينى چون «قال مصنف / مؤلف هذا الكتاب رضى اللّه عنه»، «قال محمد بن على بن الحسين مؤلف / مصنف هذا الكتاب رضى اللّه عنه» و شبيه اينها به شرح و توضيح آنها پرداخته است. در فهرست پايان كتاب، تعداد آنها 56 مورد آمده است ۲ كه البته بيشتر از اينها بايد باشد؛ زيرا مواردى نيز وجود دارد كه در فهرست مذكور نيامده و در متن كتاب نيز با عناوين مذكور يا چيز ديگرى مشخص نشده است كه قول شيخ صدوق است؛ چرا كه مثلاً شيخ در وسط روايت توضيح مختصرى ارائه كرده و بعد روايت را ادامه داده است؛ مانند روايت پنجم از باب 26، كه حديث نسبتاً مفصلى از حضرت على(ع) مى باشد و پس از نقل تفسير آيه «و نضع الموازين القسط ليوم القيامه» از بيان حضرت على(ع)،
1.معجم رجال الحديث، ج ۱۶، ص ۳۲۵.
2.البته مواردى را مصحح ارجمند از ديگر نسخ و در پاورقى آورده است؛ مانند ص ۲۵۰ و ۳۵۶.