از مخالفان شيعه به خاطر مشاهده برخى از روايات موجود در كتابهاى شيعى -كه نسبت به تفسير آنها جاهل و از معانيشان غافل بودند آنها را به ناحق تفسير و هيچ مقابله اى بين الفاظ آن روايات با الفاظ قرآن نكرده، ما را متهم به اعتقاد به تشبيه و جبر مى كنند و از اين طريق، چهره اى مشوّه از مذهب ما به مردم جاهل ارائه داده، طريقت ما را بر مردم پوشانده و آنها را از دين خدا باز داشته و بر انكار حجتهاى خدا (ائمه طاهرين(ع» واداشتند. از اين رو، با قصد قرب الهى به كتابت اين كتاب پرداختم.
بنابراين انگيزه شيخ، دفاع از حريم اعتقادى شيعه در مسائل مربوط به توحيد بوده است.
زمان تأليف كتاب
به نظر مى رسد كه تأليف كتاب پس از سال 355ق، صورت پذيرفته باشد. خود شيخ در چند مورد تاريخ سماع حديث را ذكر كرده است. او در دو مورد گفته است: «حدثنا... سنة اثنتين و خمسين و ثلاثمئه (352)». ۱ در يك مورد نيز آورده است: «أخبرنى... فيما أجازه لى بهمدان سنة أربع و خمسين و ثلاثمئه (354)». ۲ غير از اين موارد، تاريخ ديگرى ذكر نشده، ولى سال ورود شيخ به بغداد 355 ق، ذكر شده است. شيخ صدوق در اين كتاب نيز در يك مورد خبر از سماع حديث در بغداد داده است: «و تصديق ذلك ما حدثنا به ابراهيم بن هارون الهيتى بمدينه السلام». ۳ از اين رو، سالنوشت اين كتاب بايد پس از 355ق، بوده باشد.
البته جناب شيخ صدوق در اين كتاب شهرهاى ديگرى رانيز ذكر نموده كه در آنجا استماع حديث كرده است؛ از جمله پنج حديث در بلخ، ۴ يك حديث در
1.همان، ص ۲۴۲، ح ۴ و ص ۴۰۶، ح ۴.
2.همان، ص ۷۷، ح ۳۴.
3.همان، ص ۱۵۷، ح ۳.
4.همان، ص ۲۸، ح ۲۸ ، ص ۶۸، ح ۲۴، ص ۱۸۲، ح ۱۷ ، ص ۳۷۷، ح ۲۳ و ص ۳۹۸، ح ۱.