پيامبر(ص) كه غير مشرك داخل بهشت مى شود، هرچند مرتكب گناهان كبيره شده باشد. دليل ذكر كرده است. ۱
مواردى نيز، هم عبارت و هم روايت شرح شده است؛ مانند روايت هشتم از باب نهم كه بعد از بيان مراد، دو عبارت «هو نور» و «كونا ظلين» شرح شده است. ۲ مثال ديگر، شرح مفصل جناب شيخ از اسماى خداوند متعال است كه ذيل حديث نهم از باب 29 پس از بيان مراد سخن رسول اللّه(ص) كه درباره اسماى خدا فرموده اند: «من أحصاها دخل الجنه»، به تفصيل، تمام 99 اسم مذكور در روايت را شرح كرده اند. ۳
ب . جمع بندى باب
بخش ديگر بيانات ايشان مواردى هستند كه در پايان برخى ابواب درباره موضوع باب اظهار نظر و جمع بندى شده است؛ مانند بيان طولانى ايشان در معناى واحد، موحد و توحيد، در خاتمه باب سوم ۴ يا فرمايش ايشان در پايان باب 22 در بيان معناى «جنب اللّه» و «جنب اللّه» بودن حضرت على(ع). ۵
ج . توضيحات جانبى
موارد ديگرى نيز وجود دارد كه جناب شيخ مطلبى بيان داشته است كه در واقع جهت اطلاع بيشتر و غير مرتبط با مضمون روايت است؛
1.همان،ص ۲۶.
2.همان،ص ۱۲۹.
3.همان،ص ۱۹۵. از آنجا كه اسامى خداوند متعال در روايت هشتم آمده و آنها را نيز شيخ صدوق به ترتيب مذكور در همان روايت شرح و معنا كرده است، نشان مى دهد كه اين بيان شيخ بايد ذيل آن روايت مى آمد. قراين ديگرى نيز وجود دارد كه بيانگر آن است كه ترتيب برخى روايات و ابواب التوحيد موجود، مطابق با ترتيب نسخه اصلى و مورد نظر صدوق نيست؛ مثلاً در صفحه ۱۲۱ روايت با عبارت «و تصديق ما ذكرته» شروع شده است و قبل از روايت آمده است، ولى قبل از آن روايت، بيان مفصلى از شيخ در معناى رؤيت خدا آمده است. به احتمال زياد «و تصديق ما ذكرته» مربوط به آن بيان و بعد از آن بايد بوده باشد؛ چنانكه در صفحه ۱۳۷ چنين است و نيز ديگر موارد «و تصديق ذلك» كه در مورد آن بحث نموديم. قراين ديگر، نيز آنهايى است كه تحت عنوان جابه جايى روايات و ابواب از آنها بحث نموديم.
4.همان، ص ۸۴ .
5.همان، ص ۱۶۵.