گفتنى است كه كثرت، يك مفهوم عرفى دارد؛ به اين معنا كه اين راوى از امام(ع) زياد روايت كرده است. آيا بيش از صد روايت از امامان(ع) نقل كردن كثرت نيست؟
البته ما مى پذيريم كه كثيرالرواية بودن مراحل و مراتبى دارد.
ايشان كتاب خطب اميرالمؤمنين(ع) و كتاب يوم و ليلة داشته اند و نيز كتابهاى ديگرى كه صاحب بن عبّاد مى گويد با عنوان روايات عبدالعظيم بن عبداللّه الحسنى آغاز شده است.
خود اين كتابها حكايت از كثرت روايت اين راوى بزرگ دارد.
توجه به گفته ديگران درباره اين راوى بزرگ و كثرت روايت وى، دليل ديگرى بر كثيرالرواية بودن ايشان است. به عبارتى كه صاحب بن عباد درباره ايشان داشت و قبلاً آورديم مجددّاً نگاه شود.
نويسنده محترم مى نويسد:
بر حسب آنچه در معجم الرجال آمده است، آن جناب در 22 سند از روايتهاى كتب اربعه قرار دارد و با احتساب كتب روايى ديگر، اين رقم را تا حدود 115 مورد رسانده اند كه البته برخى از آنها تكرارى است.
به هر حال، اين رقم در مقايسه با اصحاب كثيرالرواية، عدد چشم گير و فوق العاده اى نيست و بر مبناى آن نمى توان استنتاج خاصى كرد.
گفتار ايشان دو بخش دارد:
الف. آنچه از معجم الرجال آورده اند (كه حتماً منظورشان معجم رجال الحديث حضرت آيةاللّه خويى - قدس سرّه - است).
ب. بيش از صد روايت را رقم چشم گير و فوق العاده در مقايسه با اصحابى كه كثير الرواية هستند نمى دانند.