دفاع از حديث (11) - صفحه 228

در اينجا باز ممكن است كسى بگويد استظهار امام ، به پشتوانه فهم اوست و از فهم ما خارج است و ما نمى توانيم كه چگونه امام وجوب و تعيين قصر را از آيه دريافت نموده است.
با توجه به اينكه امام ايراد محمد بن مسلم و زراره را مى دهد پاسخ و حتى به تلاوت آيه سعى صفا و مروه اكتفا نمى كند و مطالبى ديگر اضافه مى كنند، قطعاً در مقام تحليل قضيه است. آن حضرت، پس از جواب نقضى، در مقام حلّ برآمده و تحليل و توجيه مسئله را ذكر مى كنند.
بنابراين، جواب اصلى و حلّى همان است كه امام در ادامه افزوده اند. چكيده آن اين است كه پس از آنكه پيامبر، سنّت قصر را عملى كرده و وجوب آن را بيان داشتند و نيز در ارتباط با آيه سعى، سعى صفا و مروه را انجام دادند و وجوبش را بيان كردند، گويا اين حقيقت بر عدّه اى از مسلمانان سنگين بود. آنها مى خواستند در سفر نماز را تمام بخوانند و در حج و عمره سعى صفا و مروه نكنند. سنّت عملى پيامبر بر الزام به فعل بود؛ ولى آنان مخالفت مى كردند و اين كار را درست نمى دانستند.
در چنين حالى آيه اى نازل شد كه قصر چه اشكالى دارد؛ به اين معنا كه چرا از سنّت الزامى پيامبر -كه قصر است پيروى نمى كنيد؟ چرا نمازتان را در سفرقصر نمى كنيد و و در سعى هم همين طور.
اين لحن تنها اصل جواز را نمى رساند، كه وجوب و تعيين را ايفا مى كند. بنابراين، اوّل فعل و سنّت عملى پيامبر بر الزام است آن گاه آيه در جهت ردّ مخالفت مخالفان و تثبيت سنّت پيامبر مى فرمايد چرا از سنّت پيامبر كه قصر است فاصله مى گيريد مگر قصر چه گناهى، چه عيبى و اشكالى دارد؟
گفتنى است كه در ذيل همين حديث آمده كه پيامبر پس از آن كه نمازش را در سفر قصر كرد و دستور داد كسانى را كه مخالفت كرده بودند عصاة ناميد. اين همان زمينه عملى آيه را نشان مى دهد.

صفحه از 244