مقايسه اجمالي « الموضوعات » ابن جوزي با « اللئالي » سيوطي - صفحه 78

الف. ابن جوزى مى گويد:
اين حديث كه از رسول خدا نقل شده, صحيح نيست; زيرا در سلسله سند آن, محمد بن عبيد اللّه قرار گرفته كه يحيى درباره او گفته است: «چيزى نيست» [يعنى شخصِ قابل توجهى نيست] و بخارى نيز درباره وى گفته است: «او منكَر الحديث است». ۱
سيوطى در اللئالى, اين حديث را با سند آن, همانند ابن جوزى نقل مى كند و سپس, اشكالِ او را نقل مى كند (كه محمد بن عبيد اللّه, منكر الحديث است); امّا ظاهراً سيوطى با ابن جوزى موافق نيست. لذا به دنبالِ نظر او مى افزايد:
من مى گويم كه محمد بن عبيداللّه, از رجال ابن ماجه است. واللّه أعلم. ۲
به طورى كه ملاحظه مى شود, سيوطى به سخن ابن جوزى اشكال مى كند كه محمد بن عبيداللّه, از رجال سند سنن ابن ماجة (از صحاح ستّه) است. پس چگونه ابن جوزى او را تضعيف مى كند؟! خصوصاً جمله آخر او (واللّه أعلم) نشان مى دهد كه در وضعى بودنِ اين حديث, ترديد دارد و با نظر ابن جوزى موافق نيست. بنابراين, با توجّه به اين كه سنن ابن ماجة از صحاح ستّه به شمار مى آيد و محمد بن عبيداللّه از رجالِ مورد اعتمادِ ابن ماجه است, لذا اشكال ابن جوزى بر سند حديث و شخص محمد بن عبيداللّه, وارد نيست.
در اين جا بايد به سخن سيوطى افزود كه محمد بن عبيداللّه, از رجال شيعى است ۳ و شايد اشكال امثال ابن جوزى نيز به همين جهت باشد; همچنان كه روشِ برخى از بزرگانِ اهل سنّت نيز چنين بوده است كه به صِرف شيعى بودن راوى, او را متّهم كرده اند.
علامه سيد عبدالحسين شرف الدين در كتاب المراجعات, محمد بن عبيداللّه را جزو رجالِ شيعى كه مورد اعتمادِ بسيارى از بزرگان اهل سنّت بوده, ذكر كرده است و درباره او چنين مى نويسد:

1.همان جا.

2.اللئالى المصنوعة, ج۱, ص۲۹۴.

3.رجال النجاشى, قم: انتشارات جامعه مدرسين, بى تا, ص۳۵۳ (ش۹۴).

صفحه از 93