حبّانْ او را جزو ثقات آورده است.
[ذهبى] در ميزان الاعتدال گويد: اين حديث, به دروغ به على بسته شده است و حاكم در المستدرك, روايت مى كند كه ابوالعباس محمد بن يعقوب, از حسن بن على بن عفان, از عبيداللّه بن موسى, از اسرائيل, از ابى اسحاق, از منهال بن عمرو, اين روايت را نقل كرده است و سپس مى گويد: اين حديث بنابر شروط شيخين [بخارى و مُسلم] صحيح است. در عين حال, ذهبى در التلخيص, به دنبال سخن حاكم مى گويد: «عبّاد, ضعيف است». واللّه أعلم. ۱
البته روشن است كه سخن ذهبى, به دليل موضع ضدّ شيعيِ او اظهار شده است; وگرنه دليلى بر ضعيف بودنِ عبّاد, وجود ندارد. ظاهراً سيوطى نيز با نظر او موافق نيست. لذا پس از نقل سخنِ او مى گويد: «واللّه أعلم».
۰.هـ. طريق پنجم: ابن جوزى, در ادامه از طريق ديگر, از اجلح بن سلمة بن كهيل, از حبّه بن جوين نقل مى كند كه او گفت: از على شنيدم كه مى فرمود:من پنج يا هفت سال [ترديد از راوى است] پيش از آن كه مردى از اين امّت, خداى ـ عزّ و جلّ ـ را بپرستد, او را همراه با رسول خدا مى پرستيدم. ۲
ابن جوزى, در مقام رد مى گويد:
اين حديث نيز بر على بسته شده است; زيرا حبّه, به اندازه يك حبّه (يك دانه غلّه) ارزش ندارد; چرا كه او بسيار دروغگوست. يحيى درباره او گفته است: «حديثش چيزى [قابل توجّه و معتبر] نيست». سعدى گفته است: «او غير قابل اعتماد است». ابن حبان نيز درباره او مى گويد: «در تشيّع, غالى و در حديث, واهى بود».
امّا درباره اجلح, احمد گفته است: «بجز حديثِ منكر را روايت مى كرد». ابو
1.همان جا.
2.الموضوعات, ج۱, ص۲۵۴ـ۲۵۵.