ملّا صالح قزويني ، شارح بزرگ نهج البلاغه - صفحه 131

آثارى مانند شرح نهج البلاغه و شرح صحيفه, به اثبات رسانده است. به طورى كه مؤلف بيان كرده, نگارش اين متن, در قندهار انجام يافته است, چنان كه مى گويد:
از عجايبْ آن كه در چنين وقت, خاك قندهار, مرا به سوى خويش كشيده و از خويش و پيوندم بريده است…
همچنين شرح خويش را بى نظير دانسته, ديگران را به تحدّى فرامى خواند و مى گويد:
فقير, حدّ آن ندارم و اگر [نه] من نيز مى گفتم با مدّعيان كه اگر در بيان مثنوى و حلّ اسرار و كشف گفتار مولوى از اين بهتر مى توانيد, بياوريد.
البته اگر از حق نگذريم, شرح او بسيار عالى است; زيرا اگرچه بر مثنوى مولانا ـ كه به قول شيخ بهايى چون قرآن مدلّ است ـ, شروح و تفاسير متعددى نوشته شده, ولى هر يك از شارحان, يك جنبه از آن و اكثراً بُعد عرفانى آن را مدّ نظر قرار داده اند و چه بسا از مقصود صاحب مثنوى نيز به دور افتاده اند; امّا ملاّصالح, با نگارش شرحى معتدل كه جنبه افراط و تفريط بر آن غلبه ندارد, به خوبى از عهده شرحى متين و شيوا برآمده است. ظاهراً شارح, به هنگام انشاى اين اثر, در نهايت افسردگى و غمگينى بوده و به دورى از عزيزان و سر و همسر, مبتلا شده بوده است, به طورى كه در جاى جاى آن از بى وفايى دنيا و بى ارزشى و مصايب آن, سخن گفته است. لذا مى توان آن را محصول درد و غم دانست; ولى افسوس كه تنها به يك دفتر آن دسترس پيدا شده است.

18. شرح نهج البلاغه

اين اثر, مهم ترين و بزرگ ترين اثر به جاى مانده از مؤلف است و به گفته كتابشناس بزرگ, آقا بزرگ تهرانى, از سودمندترين و مفيدترين شروح نهج البلاغه است. ۱
شرح فارسى ملاّصالح قزوينى, بر تمامى كتاب شريف نهج البلاغه حضرت على(ع) است. در عين حال, او على رغم عظمت و بزرگى كار خويش, با شكستهْ, آن را ترجمه نهج البلاغه ناميده, در حالى

1.الذريعة, ج۱۴, ص۱۲۸.

صفحه از 131