117
دانش رجال از ديدگاه اهل سنت

ابن حجر ، لزوم اتّصاف جارح و معدّل را به صفت عدالت ، اين گونه بيان كرده است :
ينبغى ألا يقبل الجرح والتعديل إلاّ من عدل متيقظ . ۱
سزاوار است كه جرح و تعديل ، جز از فرد عادلِ هوشمند ، پذيرفته نشود .
2 . علم . مراد از علم در اين بحث و لزوم اتّصاف علماى جرح و تعديل به آن ، علم به حديث و احوال رجال و طبقات آنان و درجات و مراتب آنان از جهت حفظ و اتّقان است و لزوم اتّصاف علماى جرح و تعديل به اين صفت نيز بسيار واضح است ؛ زيرا در صورتى كه اين صفت در آنان نباشد ، جرح و تعديل آنان ، ظنّى و حدسى خواهد شد و خطاهاى آنان در احكامشان بر رجال ، بسيار مى شود .
ابن ابى حاتم ، در بيان اتّصاف به اين صفت گفته است :
ثم احتيج إلى تبيين طبقاتهم و مقادير حالاتهم ليعرف من كان منهم فى منزلة الانتقاد والجهبذة والتنقير والبحث عن الرجال والمعرفة بهم ، وهؤلاء هم أهل التزكية والتعديل والجرح . ۲
سپس به تبيين طبقات و سنجش حالات رجال نياز افتاد تا كسانى كه در معرض انتقادند و افراد نقّاد خبير ، شناخته شوند ، و نيز به بحث و كاوش از رجال و شناخت آنها نياز افتاد و اينان ، همان عالمان جرح و تعديل اند .
3 . دورى از تعصّب . محدّثان ، اجتناب از تعصّب را شرطى لازم براى علماى جرح و تعديل دانسته اند و مراد از تعصّب ، ستيزه جويى هايى است كه منشأ آن ، اغلب اختلاف مذهب و مشرب ، و يا حسادت هاى متداول بين معاصران است ، به گونه اى كه موجب ترك انصاف و اعتدال مى گردد و در حقيقت ، اشتراط اين صفت ، به اشتراط صفت عدالتْ باز مى گردد ؛ ليكن به سبب اهميّت اتّصاف به آن و دشوارى

1.شرح النخبة ، ص۱۳۶ .

2.الجرح و التعديل ، ج۱ ، ص۶ .


دانش رجال از ديدگاه اهل سنت
116

شيخ ابو الحسنات لكنوى (1264 ـ 1304) ۱ ، لزوم اجتماع اين صفات را ، به غير از صفت پنجم ، در علماى جرح و تعديل ، چنين بيان كرده است :
در جارح و معدّل ، علم و تقوا و وَرَع و صدق و دورى از تعصّب و شناخت اسباب جرح و تزكيه شرط شده است ، و كسى كه اين گونه نباشد ، جرح و تزكيه از وى پذيرفته نمى شود . ۲
البته واضح است كه شرط دوم و سوم و چهارم در عبارت شيخ ابوالحسنات ، بيان كننده اركان يك شرط است و آن ، عدالت است و بهتر آن بود كه وى ، اين شرط را بر شرط علم ، مقدّم مى داشت . به هر حال ، تفصيل شرايط ياد شده در زير مى آيد:
1 . عدالت . اين صفت را پيش از اين ، به هنگام بيان شرايط راوى به نقل از علما ، تفسير نموديم . لزوم اتّصاف علماى جرح و تعديل به اين صفت ، بسيار واضح است ؛ زيرا چگونه مى توان جرح و تعديل را از كسى كه عادل نيست و اطمينانى به صدق گفته وى نيست ، پذيرفت؟ در واقع ، عدالت صفتى است كه ضامن صداقت جارح و معدّل است و اگر اين صفت در وى نباشد ، ايمن از آن نيستيم كه وى ، عادلى را جرح و يا مجروحى را تعديل نمى كند . علاوه بر اين ، همان ادلّه اى كه بر لزوم عادل بودن راوى و حاكم و شاهد دلالت مى كنند ، بر لزوم عادل بودن جارح و معدّل نيز دلالت مى كنند ، به دليل آن كه جرح و تعديل يا ملحق به شهادت مى گردد يا حكم و يا خبر ، و عدالت ، هم شرط شاهد است و هم حاكم و هم ناقل خبر ؛ بلكه اين دلالت به طريق اُولى است ؛ زيرا اهميّت آنچه كه علماى جرح و تعديل در بيان احوال راويان مى گويند ، بسيار بيشتر از حكمى است كه حاكم ، در امور مربوط به دنياى مردم مى كند ، و نيز شهادت شهود در همين امور .

1.ابو الحسنات عبد الحى بن عبد الحليم لكنوى (منسوب به لكنو ، شهرى در هند) ، از فقهاى حنفى مذهب و متبحّر در علوم حديث ، صاحب كتاب معروف الرفع و التكميل فى الجرح و التعديل است (ر . ك : الرفع و التكميل ، ص ۱۲ ، مقدّمه ، با تحقيق : عبد الفتّاح ابو غُدّه) .

2.الرفع و التكميل ، ص ۱۶ .

  • نام منبع :
    دانش رجال از ديدگاه اهل سنت
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1381
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 43498
صفحه از 298
پرینت  ارسال به