ابن حجر ، لزوم اتّصاف جارح و معدّل را به صفت عدالت ، اين گونه بيان كرده است :
ينبغى ألا يقبل الجرح والتعديل إلاّ من عدل متيقظ . ۱
سزاوار است كه جرح و تعديل ، جز از فرد عادلِ هوشمند ، پذيرفته نشود .
2 . علم . مراد از علم در اين بحث و لزوم اتّصاف علماى جرح و تعديل به آن ، علم به حديث و احوال رجال و طبقات آنان و درجات و مراتب آنان از جهت حفظ و اتّقان است و لزوم اتّصاف علماى جرح و تعديل به اين صفت نيز بسيار واضح است ؛ زيرا در صورتى كه اين صفت در آنان نباشد ، جرح و تعديل آنان ، ظنّى و حدسى خواهد شد و خطاهاى آنان در احكامشان بر رجال ، بسيار مى شود .
ابن ابى حاتم ، در بيان اتّصاف به اين صفت گفته است :
ثم احتيج إلى تبيين طبقاتهم و مقادير حالاتهم ليعرف من كان منهم فى منزلة الانتقاد والجهبذة والتنقير والبحث عن الرجال والمعرفة بهم ، وهؤلاء هم أهل التزكية والتعديل والجرح . ۲
سپس به تبيين طبقات و سنجش حالات رجال نياز افتاد تا كسانى كه در معرض انتقادند و افراد نقّاد خبير ، شناخته شوند ، و نيز به بحث و كاوش از رجال و شناخت آنها نياز افتاد و اينان ، همان عالمان جرح و تعديل اند .
3 . دورى از تعصّب . محدّثان ، اجتناب از تعصّب را شرطى لازم براى علماى جرح و تعديل دانسته اند و مراد از تعصّب ، ستيزه جويى هايى است كه منشأ آن ، اغلب اختلاف مذهب و مشرب ، و يا حسادت هاى متداول بين معاصران است ، به گونه اى كه موجب ترك انصاف و اعتدال مى گردد و در حقيقت ، اشتراط اين صفت ، به اشتراط صفت عدالتْ باز مى گردد ؛ ليكن به سبب اهميّت اتّصاف به آن و دشوارى