129
دانش رجال از ديدگاه اهل سنت

البخارى گفته است : جرح اين عده ، تفسير شده و سبب آن ذكر گرديده است ۱ ؛ و ثانيا اين عده ، از راويانى هستند كه علاوه بر جرح توسط برخى از ائمه جرح و تعديل ، توثيق نيز گرديده اند و اگر بر فرض جرح عده مزبور ، مبهم مى بود ، عدم اعتماد بخارى و مسلم و ابو داوود به جرح آنان ، دليل بر آن نيست كه به دليل ابهام ، از جرح هاى مزبور صرف نظر كرده اند ؛ زيرا ممكن است آنان از جرح هاى مبهم در مورد اين عدّه ، به خاطر تعديل هاى ثابت در حقّ آنان ، صرف نظر كرده باشند ، نه به جهت ابهام در آن جرح ها .
در مقابلِ نسبتى كه ابن صلاح به جمهور محدّثان در نپذيرفتن جرح مبهم داده است ، قاضى ابوبكر باقلانى به جمهور محدّثان نسبت داده كه ذكر سبب ، نه در تعديل و نه در جرح ، در صورتى كه معدّل و جارح عالمى واجد شرايط و آگاه از اسباب جرح و تعديل باشد ، لازم نيست و در غير اين صورت ، كشف سبب و ذكر آن ، لازم است . ۲
اين نظريه توسط جمع زيادى از علما ، مانند : خطيب بغدادى ، امام الحرمين جوينى ، غزالى ، رازى ، عراقى و بُلقِينى (724 ـ 805 ق) ۳ مورد پذيرش قرار گرفته است ؛ امّا ابن جماعه و برخى ديگر ، اين قول را قولى مستقل و در مقابل قولى كه ابن صلاح به جمهور محدّثان نسبت داده ، ندانسته و آن را تنها تحقيق و تحريرِ محلّ نزاع دانسته اند . و دليل اين مدّعا را چنين ذكر كرده اند كه كسى كه عالم به اسباب جرح و تعديل نباشد ، جرح و تعديل ، نه به نحو اطلاق (بدون ذكر سبب) و نه به

1.عمدة القارى ، ج۱ ، ص۸ .

2.الكفاية فى علم الرواية ، ص۱۰۷ ؛ فتح المغيث ، العراقى ، ص۱۵۷ ؛ فتح المغيث ، السخاوى ، ج۱ ، ص۳۳۴ ؛ تدريب الراوى ، ج۱ ، ص۱۶۸ .

3.سراج الدين ابو حفص عمر بن رَسْلان بن نُصير بلقينى ، محدّث و فقيه ، صاحب كتاب محاسن الاصطلاح فى تضمين كتاب ابن الصلاح ، نزد بزرگانى چون تقى سُبكى شاگردى كرده است (ر . ك : طبقات الحفّاظ ، ص ۵۶۹ ، ش ۱۱۷۶ ؛ حسن المحاضرة ، ج ۱ ، ص ۳۲۹) .


دانش رجال از ديدگاه اهل سنت
128

آن گاه ، خودِ ابن صلاح در پاسخ به اين اعتراض گفته است :
ما اگر چه در اثبات جرح بر اين گونه كتاب ها اعتماد نمى كنيم ؛ ليكن در توقّف از قبول حديث كسانى كه در اين كتاب ها جرح گرديده اند ، بر آنها اعتماد مى كنيم ؛ زيرا جرح هاى موجود در مورد برخى از راويان حديث در اين كتاب ها ، ترديد قوى اى را در مورد مجروح بودن راويان مزبور براى ما ايجاد مى كند ، كه اگر اين ترديد از برخى از آنها به واسطه بحث در احوال آنان برطرف گردد و وثاقت و عدالت آنان احراز گردد ، حديث آنان را مى پذيريم ؛ مانند برخى از كسانى كه بخارى و مسلم به حديث آنان احتجاج كرده اند ، در حالى كه پيش از بخارى و مسلم ، برخى از علما به نحو اجمال آنان را جرح كرده اند . ۱
ليكن به نظر مى رسد كه پاسخ ابن صلاح درباره اشكالى كه خود آن را مطرح كرده است ، نادرست بوده و سيره محدّثان و علما آن را تأييد نمى كند ؛ چرا كه در واقع محدّثان و علما ، پيوسته مطابق با جرح هاى موجود در كتاب هاى متداول ائمه جرح و تعديل عمل كرده اند و به ردّ احاديثى پرداخته اند كه ائمه جرح و تعديل ، راويان آن احاديث را جرح كرده اند ، ولو آن كه اكثر اين جرح ها مبهم بوده و سبب آنها ذكر نگرديده است و به همين جهت ، برخى كلام ابن صلاح را مورد اعتراض قرار داده اند . ۲
همچنين اين كه خطيب گفته است : احتجاج بخارى و مسلم و ابو داوود به احاديث عدّه اى از راويان مجروح ، دلالت بر آن دارد كه آنان ، جرح بدون ذكر سبب را نپذيرفته اند و معتقد به عدم ثبوت جرح در صورت ابهام بوده اند ، به دو دليل ، كلام صحيحى نيست ؛ زيرا اوّلاً چنان كه عَينى (762 ـ 855 ق) ۳ در شرح صحيح

1.همان ، ص۸۶ ـ ۸۷ .

2.ر .ك : الباعث الحثيث ، ص۹۷ .

3.بدر الدين ابو الثناء محمود بن احمد عينتابى ، معروف به عينى ، محدّث و فقيه ، صاحب كتاب عمدة القارى فى شرح صحيح البخارى بوده است (ر . ك : شَذَرات الذهب ، ج ۷ ، ص ۲۷۸) .

  • نام منبع :
    دانش رجال از ديدگاه اهل سنت
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1381
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 45072
صفحه از 298
پرینت  ارسال به