مصنَّف كبير إلى الغاية فى المجروحين ، جمع فأَوعى ، وجرح خلقا بنفسه ، لم يسبقه أحد إلى التكلّم فيهم ، وهو المتكلّم فيه . ۱
من مى گويم : حديث ابان بن إسحاق وانهاده نمى شود به خاطر آن كه احمد و عجلى وى را توثيق كرده اند و ابو الفتح ، در جرح اسراف مى ورزد و همو كتاب بسيار بزرگى درباره مجروحان دارد . نام هاى زيادى را فراهم آورده و خود وى ، عده زيادى را كه پيش از وى هيچ كس درباره مجروحيت آنان سخنى نگفته ، جرح كرده و از مجروحيت آنان سخن گفته است .
و نيز ابن حجر ، در شرح حال احمد بن شبيب ، بعد از آن كه به نقل از ابوالفتح گفته است :
منكر الحديث غير مرضى .
حديث احمد بن شبيب ، ناشناخته است و خود وى فردى ناپسند است .
در ردّ جرح ابو الفتح گفته است :
لم يلتفت أحد إلى هذا القول ، بل الأزدى غير مرضى . ۲
كسى به اين سخن توجّه نكرده است ؛ بلكه خود ازدى ناپسند است .
3 . مبالغه در جرح و تعديل . مانع بودن مبالغه در جرح و تعديل را پيش از اين در بحث «آداب جرح و تعديل» ، به هنگام ذكر اوّلين ادب جرح و تعديل (يعنى رعايت انصاف و اعتدال) توضيح داده ايم .
4 . ذكر نكردن سند و انقطاع آن . مانع بودن عدم ذكر سند و انقطاع آن ، تنها در مورد عالم رجالى اى كه ناقل جرح و تعديل باشد ، مصداق مى يابد نه خودِ جارح و معدّل . مانع بودن انقطاع سند از پذيرش جرح و تعديل ، بسيار واضح است ؛ زيرا در اين صورت ، احتمال وجود فردى ضعيف و مجروح در سند خبر وجود دارد ، و