133
دانش رجال از ديدگاه اهل سنت

مصنَّف كبير إلى الغاية فى المجروحين ، جمع فأَوعى ، وجرح خلقا بنفسه ، لم يسبقه أحد إلى التكلّم فيهم ، وهو المتكلّم فيه . ۱
من مى گويم : حديث ابان بن إسحاق وانهاده نمى شود به خاطر آن كه احمد و عجلى وى را توثيق كرده اند و ابو الفتح ، در جرح اسراف مى ورزد و همو كتاب بسيار بزرگى درباره مجروحان دارد . نام هاى زيادى را فراهم آورده و خود وى ، عده زيادى را كه پيش از وى هيچ كس درباره مجروحيت آنان سخنى نگفته ، جرح كرده و از مجروحيت آنان سخن گفته است .
و نيز ابن حجر ، در شرح حال احمد بن شبيب ، بعد از آن كه به نقل از ابوالفتح گفته است :
منكر الحديث غير مرضى .
حديث احمد بن شبيب ، ناشناخته است و خود وى فردى ناپسند است .
در ردّ جرح ابو الفتح گفته است :
لم يلتفت أحد إلى هذا القول ، بل الأزدى غير مرضى . ۲
كسى به اين سخن توجّه نكرده است ؛ بلكه خود ازدى ناپسند است .
3 . مبالغه در جرح و تعديل . مانع بودن مبالغه در جرح و تعديل را پيش از اين در بحث «آداب جرح و تعديل» ، به هنگام ذكر اوّلين ادب جرح و تعديل (يعنى رعايت انصاف و اعتدال) توضيح داده ايم .
4 . ذكر نكردن سند و انقطاع آن . مانع بودن عدم ذكر سند و انقطاع آن ، تنها در مورد عالم رجالى اى كه ناقل جرح و تعديل باشد ، مصداق مى يابد نه خودِ جارح و معدّل . مانع بودن انقطاع سند از پذيرش جرح و تعديل ، بسيار واضح است ؛ زيرا در اين صورت ، احتمال وجود فردى ضعيف و مجروح در سند خبر وجود دارد ، و

1.ميزان الاعتدال ، ج۱ ، ص۵ .

2.تهذيب التهذيب ، ج۱ ، ص۳۶ .


دانش رجال از ديدگاه اهل سنت
132

گفته شد ، واضح و بى نياز از تكرار است .
نتيجه اين بحث آن شد كه از نظر جمهور محدّثان ، اجمال ، چه در تعديل و چه در جرح ، تنها در صورتى مانعيت دارد كه از فرد غير آگاه به اسباب جرح و تعديل صادر شده باشد .
2 . صدور جرح و تعديل از مجروح . پيش از اين ، در بحث «شرايط عالمان جرح و تعديل» گفته شد كه از شرايط جارح و معدل ، عادل بودن وى است ؛ زيرا عدالت ، ضامن صدق كلام جارح و معدّل است و اگر اين صفت در علماى جرح و تعديل نباشد ، ايمن از آن نخواهيم بود كه جارح ، عادلى را جرح نكند و يا به عكس ، معدّل مجروحى را تعديل نكند . از اين رو ، اگر جرح و تعديل از كسى صادر گردد كه خودش مجروح است ، نبايد فورا آن را قبول كرد ؛ بلكه قبول قول وى ، منوط به موافقت با قول ساير علماى جرح و تعديل است و در غير اين صورت ، جرح و تعديل وى مردود شمرده مى شود كه البته در صورت موافقت ساير علما نيز ملاك حقيقى ، قول آنان است نه قول وى .
صدور تعديل از معدّلى كه خودش مجروح است ، كم تر اتّفاق افتاده است ؛ امّا به عكس ، جرح هاى فراوانى از برخى كسانى كه خود مجروح بوده اند ، صادر گرديده است . از نمونه هاى بارز عالم رجالى اى كه به سبب مجروح بودن خود وى ، جرح هايش در صورت انفراد ، مردود شمرده شده است ، ابوالفتح اَزْدى (م 374 ق) ۱ ، صاحب كتابى در خصوص ضُعفا (راويان ضعيف) است . وى در اين كتاب ، راويان زيادى را كه مجروح نبوده اند ، ذكر كرده و به جرح آنان مبادرت كرده است ، چنان كه ذهبى در شرح حال ابان بن اسحاق مدنى ، بعد از آن كه به نقل از ابو الفتح ازدى گفته است : «متروك» ، خود وى در ردّ جرح ابو الفتح گفته است :
قلتُ : لايترك ، فقد وثَّقه أحمد والعجلى ، وأبوالفتح يسرف فى الجرح ، وله

1.براى آگاهى از شرح حال وى ، ر . ك : فصل ششم ، ص ۲۵۳ .

  • نام منبع :
    دانش رجال از ديدگاه اهل سنت
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1381
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 45031
صفحه از 298
پرینت  ارسال به