139
دانش رجال از ديدگاه اهل سنت

بحث «شرايط عالمان جرح و تعديل» ذكر كرديم ، و نيز موانع پذيرش جرح و تعديل ـ كه پيش از اين به ذكر آنها پرداختيم ـ در جرح و تعديل صادر شده وجود نداشته باشد ، مانند : صدور جرح و تعديل از كسى كه خودش مجروح است و يا اجمالِ در جرح (بنا بر قول كسانى كه آن را مانع پذيرش جرح دانسته اند) . در غير اين صورت ، تعارض جرح و تعديل ، صورت نمى پذيرد ؛ زيرا جرح و تعديل ، تنها در صورت حصول شرايط پذيرش و فقدان موانع ، پذيرفته و حجّت اند و اگر يكى از آن دو ، فاقد برخى از شرايط و يا واجد بعضى از موانع باشد ، به مثابه تعارض غير حجّت و غير مقبول با حجّت و مقبول است و اگر هر دو چنين باشند ، به مثابه تعارض دو غير حجّت و غير مقبول است .
و البته روشن است كه چنين تعارضاتى اصلاً معنا ندارد و تعارض حقيقى ، تنها بين دو حجّت مقبول ، قابل تصوّر است . با توجه به اين مطلب ، صاحبان اقوالى كه به زودى ـ إن شاء اللّه ـ به نقل قول آنها مى پردازيم ، ديگر در اين بحث لازم ندانسته اند كه به هنگام ذكر نظر خود ، آن را مقيّد به فقدان موانع و حصول شرايط مزبور كنند . براى مثال ، آنان كه به هنگام تعارض ، به تقدّم جرح بر تعديل ، قائل شده اند و از طرفى ، در بحث موانع پذيرش جرح و تعديل ، به مانع بودن اجمال در جرح قائل شده اند ، در اين بحث ، ديگر لازم ندانسته اند كه تقدّم جرح بر تعديل را مقيّد به صورتى كنند كه جرح تفسير شده باشد، و اين نكته اى مهمّ است كه عدم توجه به آن ، موجب عدم فهم صحيح اقوالى است كه در ذيل به نقل آنها مى پردازيم .
اقوالى كه در تقدّم هر يك از جرح و تعديل بر ديگرى ، به هنگام تعارض ، نقل گرديده ، چهار قول به شرح ذيل است :
1 . جمهور محدّثان به تقدّم جرح بر تعديل معتقدند ، ولو آن كه تعداد معدّلان بيشتر از جارحان باشد ۱ ؛ بلكه خطيب بغدادى ، اتّفاق اهل علم را بر تقدّم جرح ، در

1.مقدمة ابن الصلاح ، ص۸۷ ؛ فتح المغيث ، السخاوى ، ج۱ ، ص۳۳۶ .


دانش رجال از ديدگاه اهل سنت
138

است كه يا جرحِ جارح پذيرفته گردد و يا تعديل معدّل .
در همين زمينه ، در اين بحث برآنيم كه ببينيم نظر محدّثان و اهل علم در اين گونه موارد كه جرح و تعديل ، هر دو در احوال برخى از راويان ذكر شده ، چيست و چگونه قضاوت مى كنند .
امّا پيش از ورود به بحث ، توجّه به دو نكته لازم است ؛ اوّل آن كه از اين بحث در برخى از كتاب هاى مصطلح الحديث ، به «تعارض جرح و تعديل» تعبير شده است و در برخى ديگر «اجتماع جرح و تعديل» ، و به نظر مى رسد كه انتخاب تعبير دوم در برخى از كتاب هاى مزبور ، بدان جهت است كه به ندرت ، تعارضى حقيقى و مستمر بين جرح و تعديل پيش مى آيد و اغلبِ تعارض ها ، ابتدايى است و به شرحى كه ذكر خواهد شد ، قابل رفع است .
نكته دوم آن كه اصلِ در تعارض آن است كه جارح ، غير از معدّل باشد و اغلب تعارض هاى واقع شده نيز همين گونه است ؛ امّا در موارد قابل توجهى ، جارح و معدّل يكى هستند ؛ يعنى جرح و تعديل متعارض ، هر دو از يك نفر صادر شده است . از اين رو ، در اين بحث ، ابتدا اقوال محدّثان و علما را در مورد جرح و تعديل متعارضى كه حدّاقل از دو عالم رجالى صادر شده ، نقل و بررسى مى كنيم و سپس ، اقوال علما را در مورد جرح و تعديل متعارضى كه از يك عالم رجالى صادر شده ، نقل مى نماييم .

الف) تعارض جرح و تعديلِ صادر شده از حدّاقل دو رجالى

پيش از آن كه اقوال علما را در اين زمينه نقل نماييم ، بايد توجّه داشت كه تعارض جرح و تعديل ، در صورتى معنا پيدا مى كند كه جرح و تعديل ، از جارح و معدّلى صادر شده باشد كه متّصف به صفات لازم براى پذيرش جرح و تعديل باشد ، مانند : آگاهى از اسباب جرح و تزكيه و ساير صفاتى كه پيش از اين ، آنها را در

تعداد بازدید : 43597
صفحه از 298
پرینت  ارسال به