141
دانش رجال از ديدگاه اهل سنت

ليكن از آن جا كه جمع مزبور در برخى از موارد يا به عكس جريان مى يابد و يا اصلاً جريان نمى يابد ، دو استثنا و يا به عبارت ديگر ، دو قيد بر آن ذكر گرديده است :
اوّل آن كه تعديل معدّل بعد از جارح و با ذكر توبه راوى از آن سببى كه جارح ، به واسطه آن راوى را جرح كرده ، توأم نباشد . به عبارت ديگر ، معدّل بعد از جرح جارح نگويد : «من آن سببى را كه جارح ذكر كرده است و از اتّصاف راوى به آن خبر داده است ، مى دانم ؛ ليكن راوى از آن توبه كرده است و حال وى نيكو شده است» ۱ ؛ زيرا در اين صورت ، علاوه بر آن كه اطّلاع معدّل بيشتر است ـ تقدّم جرح نيز به منزله تكذيب معدّل است و مقتضاى جمع بين قول معدّل و جارح در حالت مزبور ، تقدّم تعديل بر جرح است نه تقدّم جرح .
دومين استثنايى كه از تقدّم جرح بر تعديل ذكر شده ، زمانى است كه معدّل به طريق معتبرى به نفى سببى كه جارح براى مجروح بودن راوى ذكر كرده ، بپردازد ، مانند آن كه جارح بگويد : «فلان راوى ، فلان غلام را در روز دوشنبه به قتل رسانده است» و معدّل بگويد : «بعد از روز مزبور ، آن غلام را زنده ديده ام» و يا بگويد : «قاتل در روز ياد شده ، پيش من بود» . ۲
در صورت مزبور ، تعارض و تناقض بين قول جارح و معدّل ، مستمر است و به هيچ وجه ، جمع بين جرح و تعديل با تقدّم يكى از آن دو بر ديگرى ممكن نيست و بايد براى رفع تعارض ، به دنبال مرجحى (مانند كثرت تعداد جارحان يا معدّلان ، و يا قوّت حافظه آنان) باشيم كه سبب ترجيح يكى از آن دو قول بر ديگرى مى شود تا قول راجح را انتخاب كنيم و قول مرجوح را رها نماييم .
2 . برخى گفته اند در صورتى كه تعداد معدّلان بيش از جارحان باشد ، تعديل

1.تدريب الراوى ، ج۱ ، ص۱۶۸ .

2.همان ، ص۱۶۹ .


دانش رجال از ديدگاه اهل سنت
140

صورت تساوىِ عدد معدّلان و جارحان ، حكايت كرده است . ۱
اين قول ، نزد علماى دانش اصول و فقها نيز بهترين و صحيح ترين قول شمرده شده است ۲ . البته مراد جمهور از تقدّم جرح ، تنها تقدّم جرح مفسّر است و شامل جرح مُجمل نمى گردد و عدم تقييد جرح به مفسَّر بودن در عبارات آنان ، به خاطر اعتماد آنان برگفته هاى پيشينشان ، مبنى بر مانع بودن اجمال در جرح از پذيرش آن است .
دليل جمهور بر تقدّم جرح ، اطّلاع بيشتر جارح بر سبب جرح راوى ذكر شده است ، در حالى كه معدّل بر آن اطلاع نيافته است و اين تقدّم ، هرگز موجب تكذيب معدّل از جانب جارح و قائلان به اين تقدّم نيست ؛ بلكه مانند آن است كه جارح به معدّل گفته باشد : «آنچه را كه تو از عدالت و ظاهر حال راوى خبر داده اى ، من نيز مى دانم ؛ ليكن من در مورد وى چيزى را مى دانم كه بر تو مخفى مانده است» ؛ در حالى كه اگر تعديل را مقدّم بر جرح بداريم ، لازمه آن تكذيب جارح است . به عبارت ديگر ، خبر دادن معدّل از عدالت ظاهرى راوى ، منافاتى با درستى گفتار جارح ندارد و با آن ، قابل جمع است . به همين جهت ، تقدّم جرح بر تعديل نسبت به تقدّم تعديل بر جرح ـ كه منافى با صداقت جارح و به منزله تكذيب وى قملداد مى شود ـ اولويت دارد . ۳
چنان كه ملاحظه مى شود ، اساس دليل فوق بر آن است كه با تقدّم جرح بر تعديل ، يك نوع جمع بين قول جارح و معدّل حاصل شده و رفع تناقض و تعارض مى گردد و همين جمع ، موجب اولويت تقدّم جرح گرديده است ؛

1.الكفاية فى علم الرواية ، ص۱۰۵ .

2.تدريب الراوى ، ج۱ ، ص۱۶۸ .

3.ر .ك : الكفاية فى علم الرواية ، ص۱۰۵ ـ ۱۰۶ ؛ مقدمة ابن الصلاح ، ص۸۷ ؛ فتح المغيث ، العراقى ، ص۱۶۱ ؛ فتح المغيث ، السخاوى ، ج۱ ، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷ ؛ تدريب الراوى ، ج۱ ، ص۱۶۸ .

  • نام منبع :
    دانش رجال از ديدگاه اهل سنت
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1381
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 44974
صفحه از 298
پرینت  ارسال به