«حفظ» تحقّق داشته و از حفّاظ شمرده شده است . ۱
سخاوى ، لفظ «مُتقن» را نيز در عدم افاده توثيق ، به دو وصف پيشين (حفظ و ضبط) ملحق كرده و دليل آن را نزديكى معناى اتقان به ضبط دانسته است ، با اين تفاوت كه در توصيف راوى به متقن بودن ، به زياد بودن ضبط راوى اشاره دارد ۲ . البته چنان كه سخاوى گفته است ، توصيف راوى عادل به ضابط و حافظ و مُتقن بودن ، در صورتى در اين مرتبه (يعنى مرتبه چهارم) قرار مى گيرد كه معدّل ، اين سه لفظ را مقرون به لفظ «عدل» نكرده باشد ، يعنى عدالت راوى از محلّ ديگرى معلوم شده باشد ؛ زيرا اگر چنين كرده باشد ، رتبه اين سه لفظ به مرتبه سوم ـ كه تكرار الفاظ توثيق بود ـ ارتقا مى يابد . به همين جهت ، ابن حجر ، لفظ «عدلٌ ضابط» را در مرتبه تكرار الفاظ توثيق قرار داده است . ۳
از نكات ديگرى كه سخاوى به هنگام ذكر الفاظ مرتبه چهارم متذكّر آن شده ، تقدّم لفظ «حجة» از نظر وى بر لفظ «ثقة» و بالطبع ، ساير الفاظ اين مرتبه است ، وى بر صحّت اين مدّعاى خود ، به سخن ابو داوود تمسّك جسته است كه در پاسخ سؤال شخصى درباره احوال سليمان شرحبيل گفته است :
ثقة يخطئ كما يخطئ الناس ، قلت : هو حجة ، قال : الحجة أحمد بن حنبل .
و نيز سخاوى براى اثبات صحّت مدّعاى خود ، به سخن عثمان بن ابى شيبه تمسّك جسته كه در مورد احمد بن عبد اللّه بن يونس گفته است : «ثقة ، وليس بحجة» ، و نيز به سخن ابن معين در مورد محمّد بن اسحاق كه نظير جمله ياد شده را گفته است . ۴